کتاب وب : بزرگترین رسانه و فروشگاه کتاب به زبان فارسی در وب

در این وب سایت به نقد و برسی کتاب ها خواهیم پرداخت

کتاب وب : بزرگترین رسانه و فروشگاه کتاب به زبان فارسی در وب

در این وب سایت به نقد و برسی کتاب ها خواهیم پرداخت

  • ۰
  • ۰

فروشگاه کتاب و سایر ملزوماتی که برای کتاب خوانی مورد استفاده قرار می‌گیرد در شهر تهران به وفور یافت می‌شود. با توجه به اهمیت کتاب و کتاب خوانی فراهم کردن شرایطی برای خرید کتاب و استفاده از این محصولات فرهنگی با ارزش موضوعی است که باید مورد توجه همه مسئولان قرار گیرد. شهر تهران با توجه به وسعت و جمعیت فراوانی که دارد نیاز به احداث فروشگاه کتاب و کتابخا‌ه های زیادی دارد تا بتواند پاسخگوی نیاز افرادی که به این حوزه علاقه‌مند هستند باشد. در گذشته فروشگاه کتاب به شکل های امروزی وجود نداشت و تنها مغازه های کوچکی به عنوان کتاب فروشی فعالیت می کردند. مغازه هایی که اغلب خالی از مشتری بودند و از لحاظ طراحی و امکانات در مقایسه با انواع فروشگاه کتاب و کتابخانه‌های امروزی جذابیت‌های چندانی نداشتند. ویژگی مهمی که امروزه در طراحی فروشگاه کتاب در نظر گرفته شده است توجه به اهمیت فراهم کردن محیطی جذاب و آرام برای مشتریان است. ابن موضوع علاوه بر جلب بیشتر مشتریان موجب شده تا کودکان نیز علاقه بیشتری به گردش در این فضا‌ها و انتخاب کتاب های مناسب خود نمایند. در ادامه قصد داریم تا شما را با 10 فروشگاه کتاب برتر تهران آشنا کنیم تا در صورتی که قصد خرید کتاب را داشتید با سر زدن به این فروشگاه ها بتوانید لذتی فراموش نشدنی از خرید خود ببرید. 

 

10 فروشگاه کتاب برتر تهران و ویژگی های آن ها 

 

نباید این نکته را فراموش کرد که امروزه انواع فروشگاه کتاب با امکانات و جذابیت های فراوانی برای خرید کتاب تاسیس شده و در سر تا سر شهر تهران پراکنده هستند. برخی از این فروشگاه ها به صورت زنجیره فعالیت می کنند و برخی دیگر تنها به تاسیس یک شعبه اکتفا نموده اند. در میان این فروشگاه‌ها برخی دارای طرفداران بیشتری هستند که درباره آن ها اطلاعاتی در اختیار شما قرار خواهیم داد.

 

-   فروشگاه شهر کتاب

 

یکی از شناخته شده ترین مراکز خرید کتاب فروشگاه شهر کتاب است. این فروشگاه کتاب از جمله مواردی است که دارای شعب مختلف در همه شهر تهران است و به این ترتیب مشتریان می‌توانند در هر منطقه ای که تردد می‌کنند از خدمات این فروشگاه بهره‌مند شوند. اولین نکته ای در خصوص فروشگاه شهر کتاب مطرح است تنوع کتب ارائه شده در آن است. هنگامی که شما وارد هر یک از شعب این فروشگاه کتاب می شوید به معنای واقعی با شهری از کتاب مواجه خواهید شد. طبقه بندی های دقیق و مناسب کتب موجب شده تا افرادی که به دنبال یک کتاب خاص یا سبک خاصی از کتب می‌گردند به آسانی به همان بخش هدایت شوند. سیستم جستجوی الکترونیک کتاب از دیگر مواردی است که خرید کتاب را برای مشتریان تسهیل نموده است. در واقع در شهر کتاب تلاش شده تا به نیاز افراد برای کتاب و کتاب خوانی به بهترین شکل ممکن پاسخ داده شود. در شعب مختلف شهر کتاب علاوه بر فروش کتاب خدمات دیگری نیز ارائه می‌گردد. خدماتی نظیر فروش انواع لوازم التحریر و صنایع دستی و همچنین برخی دیگر از شعب، پا را فراتر نهاده و کافی شاپ ها و محل‌هایی برای مطالعه کتب برای مشتریان در نظر گرفته اند. در صورتی که عضو باشگاه مشتریان فروشگاه شهر کتاب باشید می توانید از همه تخفیفات ویژه ای با هر بار خرید از این فروشگاه کتاب بهره‌مند شوید.

 

 

-   فروشگاه بوک لند

 

بوک لند را می توان به عنوان یکی دیگر از 10 فروشگاه کتاب برتر تهران معرفی نمود. این فروشگاه کتاب اگرچه در مقایسه با شهر کتاب شعب کمتری دارد اما تنوع کتب در آن همچنین حضور جمعیتی جوان به عنوان پرسنل توانسته مخاطبان فراوانی را به خود جلب نماید. در فروشگاه بوک لند خدمات تنها به فروش کتاب خلاصه نمی شود و برگزاری انواع رویداد های فرهنگی در این مجموعه توانسته محبوبیت آن را نزد افراد افزایش دهد. برگزاری انواع کارگاه های فرهنگی و هنری برای همه سنین و همچنین رویداد هایی نظیر جشن امضای کتاب ها و برگزاری دیدار هایی با نویسندگان محبوب از جمله خدمات ارائه شده در فروشگاه بوک لند به شمار می‌آید. در این مجموع نیز علاوه بر کتاب سایر محصولات فرهنگی و هنری به فروش می‌رسد.

 

 

-فروشگاه فرهنگ

 

فروشگاه فرهنگ یکی دیگر از 10 فروشگاه کتاب برتر تهران به شمار می آید. این فروشگاه نیز از همان الگوی مورد استفاده از شهر کتاب و بوک لند استفاده نموده و خدمات خود را تنها به فروش کتاب محدود ننموده است. در فروشگاه فرهنگ طبقه ای جداگانه به کتاب ها اختصاص یافته و شما می توانید بر اساس دسته بندی یا سیستم جستجوی الکترونیک اقدام به یافتن کتاب‌های مورد نیاز خود نمایید. علاوه بر این انواع نوشت افزارهای جذاب و صنایع دستی دوست داشتنی را می توان در این فروشگاه مشاهده نمود. در صورتی که قصد خرید هدیه از فروشگاه فرهنگ را دارید قسمتی از فروشگاه برای کادو کردن هدیه ها تجهیز شده و شما می توانید به آسانی هدیه ها را به سلیقه خود کادو نمایید. 

 

-  فروشگاه باغ کتاب تهران

 

این فروشگاه کتاب یکی از فروشگاه های تازه تاسیس به شمار می آید. فضایی بسیار بزرگ و تنوع فراوان امکانات موجب شده تا مشتریان فراوانی به این مجموعه مراجعه نماید. بسیاری از افرادی که برای استفاده از سایر خدمات این مجموعه به آن مراجعه می نماید می توانند در زمان‌های گوناگون از فروشگاه کتاب آن نیز دیدن نمایند. در این فروشگاه نیز سعی شده تا کتاب در دسته بندی‌های مشخصی قرار داده شود تا مشتریان به آسانی بتوانند کتاب مورد علاقه خود را جستجو نمایند. وسعت فروشگاه باغ کتاب این امکان را ایجاد نموده تا تنوع فراوانی در کتب ارائه شده ایجاد شود. 

 

 

-   فروشگاه نشر چشمه

 

فروشگاه کتاب نشر چشمه یکی از پر بازدید ترین فروشگاه های کتاب به شمار می آید. این کتاب فروشی از لحاظ وسعت چندان بزرگ نیست اما نام نشر چشمه موجب شده تا افراد زیادی برای خرید کتاب‌های این انتشارات به آن مراجعه نماید. این فروشگاه دارای دو شعبه در خیابان کریم خان زند و مجتمع کوروش بوده و رویداد‌های فرهنگی زیادی را میزبانی می نماید. جشن هایی نظیر جشن امضا آلبوم های موسیقی و کتب تازه انتشار یافته در این فروشگاه برگزار می گردد. 

 

-   فروشگاه کتاب هاشمی

 

این فروشگاه در میدان ولیعصر تهران واقع شده و یکی از فروشگاه های کتاب با سبک قدیمی به شمار می آید. هنوز هم هستند افرادی که به این گونه کتاب فروشی های علاقه بیشتری نشان می‌دهند. در این فروشگاه کتاب خبری از قفسه‌های طبقه بندی شده و سیستم های جستجوی الکترونیکی نبوده و کتاب‌ها به شکلی جالب بر روی هم چیده شده‌اند. اما ویژگی مهم در این فروشگاه این است که فروشندگان آن به خوبی همه کتاب‌های موجود را می شناسند و تنها کافی است نام کتاب مورد نظر خود را به آن ها بدهید و ببینید چگونه در میان انبوهی از کتاب‌ها آن را به شما خواهند داد. 

 

-   فروشگاه کتاب پرهام

 

اگر بخواهیم در خصوص فروشگاه کتاب برای تخصص خاصی صحبت کنیم بدون شک فروشگاه پرهام یکی از نام هایی خواهد بود که به آن اشاره می کنیم. این فروشگاه کتاب مختص افرادی است که در حوزه های مربوط به معماری و عمران فعالیت می کنند. دانشجویان و علاقه مندان به این حوزه نباید فرصت بازدید از این فروشگاه را از دست بدهند. تنوع فراوانی از انواع کتاب‌های مربوط به شهر‌سازی و عمران و مواردی که به آن ها مربوط است در این فروشگاه در اختیار مشتریان قرار گرفته است. 

 

-   فروشگاه کتاب فردا

 

این فروشگاه کتاب بر خلاف سایر مواردی که اشاره شد از جمله فروشگاه‌هایی است که به صورت اینترنتی خدمات خود را به مشتریان ارائه می‌دهد. امروزه با توجه به جایگاه مناسبی که خرید‌های اینترنتی نزد افراد پیدا کرده است خرید انواع کتب و نوشت افزار و لوازم التحریر نیز می تواند به صورت اینترنتی انجام شود .در فروشگاه کتاب فردا می توانید کتاب‌هایی که موجود هستند را مشاهده کنید و قیمت های آن ها را بررسی کرده و نسبت به سفارش آن ها اقدام نمایید. این موضوع موجب شده تا ناشران فراوانی علاقه مند باشند تا کتب خود را در اختیار این فروشگاه قرار دهند.

 

-   فروشگاه کتاب سی بوک

 

سی بوک نیز همانند فروشگاه کتاب فردا یک کتاب فروشی اینترنتی است که توسط جمعی از جوانان تاسیس و اداره می شود. نکته بسیار حائز اهمیت در خصوص سی بوک این است که شما می توانید کتاب های مورد علاقه خود را با تخفیف های خیلی مناسبی تهیه نمایید. علاوه بر این سی بوک همواره تخفیف های هیجان انگیزی را برای مشتریان همیشگی خود در نظر گرفته است. اگرچه می توان نقطه ضعف این کتاب فروشی را تنوع کم کتب دانست اما احتمالا با یک بار بازدید از سایت آن ها مشتری همیشگی سی بوک خواهید شد. 

 

 

-   بانک کتاب یا فروشگاه گیتا مهر

 

این فروشگاه را می توان به عنوان بنیان گذار خرید کتاب به شیوه ای سفارش از راه دور دانست. بانک کتاب عنوان اولیه این فروشگاه بود و شما با سفارش هر کتابی به این فروشگاه آن را درب منزل دریافت می نمودید. این فروشگاه امروزه به عنوان یکی از پر مخاطب ترین فروشگاه های کتاب شناخته می شود و تنوع مناسبی از کتب درسی و غیر درسی در آن دیده می شود.

 

-   فروشگاه اینترنتی کتاب وب

 

کتاب وب هم یک فروشگاه اینترنتی کتاب است که به تازگی فعالیت تامین و فروش کتاب خود را آغاز کرده است. کتاب وب نیز توسط چند نیروی جوان و متخصص مدیریت می‌شود. از مزیت‌های سایت فروش اینترنتی کتاب وب می‌توان به سرویس ارسال رایگان کتاب اشاره نمود که امکان ارسال رایگان کتاب به تمامی شهرهای ایران از جمله مناطق دورافتاده را فراهم کرده است. بیش از 7000 عنوان کتاب از تمامی ناشرین در سایت کتاب وب موجود می‌باشد که تقریبا می‌تواند نیازهای بیشتر مخاطبین خود را برطرف نماید.
کتاب وب

 

  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

 اگر عاشق هستید این مقاله را حتما بخوانید و اگر عاشق نیستید باز هم این مقاله را تا آخر بخوانید.

خواندن این مقاله به شما در عاشق شدن کمک می‌کند. (نویسنده‌ی مقاله)

 

 کتاب مثل خون در رگ‌های من در نگاه اول...


 کتاب مثل خون در رگ‌های من یا  نامه‌های شاملو به آیدا در نگاه اول با نام بلند آوازۀ احمد شاملو ما را به سوی خود می‌کشاند؛ با جلد طلایی مات و نوار قرمز رنگی که دورتادور کتاب مثل خون در رگ‌های من، کشیده شده و بر آن چند خطی از شاملوست، ما را همان‌جا که هستیم نگه می‌دارد. گویا با همان چند خط بر نوار قرمز که نوشتۀ پشت جلد کتاب مثل خون در رگ‌های من است، ما اسیر کلمات شاملو می‌شویم و با افسوسی که می‌خورد، امید و ناامیدی هم‌زمان شاملو را در کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌بینیم و به یاد شعرش می‌افتیم که می‌گوید: «من سرگذشت یأس و امیدم... ».  در کتاب مثل خون در رگ‌های من، در شور شعر و دریای واژگان شاملو غرق می‌شویم و از نو با جادوی کلامش نجات می‌یابیم...

 

اندکی با احمد شاملو، شاعر جریان‌ساز و نویسندۀ کتاب مثل خون در رگ‌های من


احمد شاملو متخلص به الف. بامداد، نویسنده، شاعر، مترجم، پژوهشگر، روزنامه‌نگار و فرهنگ‌نویس بود. او قالب شعر سپید یا شعر شاملویی را پایه‌گذاری کرد؛ آثارش به زبان‌های سوئدی، ترکی، کردی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و... ترجمه شده ‌است. ازدواج‌هایش دو بار به جدایی انجامید و سرانجام  آیدایی را دید که تا پایان عمرش، عاشقانه کنارش زندگی کرد. تأثیر آیدا بر شاملو و زندگیش تا حدی بود که تحت تأثیر عشقش به او، بعد از سال‌ها شعر نسرودن، مجموعه‌های «آیدا: درخت و خنجر و خاطره» و «آیدا در آینه» را سرود.. همچنین شاملو در زمان ازدواجش با آیدا مجموعۀ «لحظه و همیشه» را هم منتشر کرد... شاملو دربارۀ آیدا می‌گوید: «هرچه می‌نویسم برای اوست و به خاطر اوست و به خواست او... من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده ‌بودم، پیدا کردم.»
          

آیدای کتاب مثل خون در رگ‌های من کیست؟


آیدا سرکیسیان، معروف به آیدا شاملو، معشوقۀ احمد شاملو، آخرین و سومین همسر اوست. درخشش آیدا در آثار شاملو به وضوح دیده می‌شود و ما لذت شیرینی را که از خواندن شاملو می‌چشیم، تا حد زیادی مدیون عشق وافرش به آیداییم که در بسیاری از آثار و شعرهای شاملو موج می‌زند. آیدا در گردآوری و نوشتن کتاب کوچه به شاملو کمک کرد... آیدا در کتاب بام بلند هم چراغی از زندگی چهل ساله‌اش با شاملو و شخصیت او می‌گوید. آیدا شخصیتی غریب، ساکت و در سایه دارد و شاملو آیدایش را «صبور و پرستار و مؤمن» می‌خواند.

 

 

کتاب مثل خون در رگ‌های من را باهم ورقی بزنیم


کتاب مثل خون در رگ‌های من را ورقی که بزنیم به فهرستی می‌رسیم که بیست نامه را نشان می‌دهد، هر نامه اسم و تاریخ خود را دارد. اسم نامه‌ها جذاب و هیجان‌انگیز است و ما را به پیش‌روی در کتاب، می‌کشاند. نام‌هایی مثل: آیدا، امید و شیشه‌ی عمرم.. آیدا، تپش‌های قلبم؛ آیدای خوب من؛ شک نداشته باش؛ آیدا، خدا و مذهب من و... آیدا سرکیسیان بعد از گذشت پانزده سال از مرگ شاملو، اجازۀ چاپ و انتشار این نامه‌ها را داد و کتاب مثل خون در رگ‌های من؛ نامه‌های شاملو به آیدا، جذاب و روح‌نواز شکل گرفت. شیرینی واژه‌های شاملو و هنرش در ایجاد کلام در کتاب مثل خون در رگ‌های من، خواننده را جادو می‌کند و حتی لحظه‌ا‌ی نمی‌توانید کتاب مثل خون در رگ‌های من را زمین بگذارید. فضای کتاب مثل خون در رگ‌های من، افکار، احساسات، درون، ذهن و قلب شاملو را نشان می‌دهد و البته شاملو در کتاب نامه‌های شاملو به آیدا‌، از بعضی مسائل سیاسی و ادبی روز نیز، کمی می‌‌گوید که خالی از لطف نیست... نامه‌های کتاب مثل خون در رگ‌های من  در واقع ما را به بخشی از زندگی و درون شاملو در سال‌های چهل تا پنجاه خواهند برد...


حس و حال کتاب مثل خون در رگ‌های من


حس و حال کتاب مثل خون در رگ‌های من یا همان نامه‌های شاملو به آیدا، حس و حال عاشقی و ناز و نوازش است. احمد شاملویی که همۀ شور، شادی، لذت و هیجان دنیا را در آیدایی می‌‌بیند که قلبش را به تمامی تسخیر کرده‌است. شب‌ها اگر لم دهید و کتاب مثل خون در رگ‌های من را در دست بگیرید، انرژی ناب و بی‌مانند روح شاملو، خستگی‌های روزتان را به نشاط و سرزندگی تبدیل می‌کند. در این روزگار که عشق معنایش را از دست داده، روایت عشقی را در کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌خوانید که هم شیرین است و هم آموزنده. شاملویی که هرچه از آیدا می‌گوید، باز به آیدا می‌رسد و آیدایی که سکوت می‌کند و نمی‌گوید تا شاملو با هنرش او را به حرف وامی‌دارد. کتاب مثل خون در رگ‌های من نه تنها از شیرینی عشق می‌گوید بلکه شیوۀ عاشقی را می‌آموزد و شما را به فکر خواهد انداخت.

 

در کتاب مثل خون در رگ‌های من شاملو را بیشتر می‌شناسید.


در کتاب مثل خون در رگ‌های من، شاملو را بیشتر می‌شناسید و با زوایای پنهان ذهنش آشنا می‌شوید؛ سیر رشد احساسی و درونی شاملو را پس از آشنایی‌اش با آیدا در کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌بینید و به تأثیر بی‌حد آیدا در خلق و خصوصیات شاملو پی خواهید برد. عشق آیدا به شیوه‌ای خاص و عجیب، شاملو را در مسیر تکامل قرار می‌دهد و واژه‌ها را به ذهنش می‌باراند تا شعر در او از نو و بعد از سال‌ها جوانه بزند؛ آیدا هم بر شخصیت و روح شاملو و هم بر شعر و هنرش، تأثیرات شگرفی می‌گذارد که در لابه‌لای جملات کتاب مثل خون در رگ‌های من واضح است. نامه‌ها در کتاب مثل خون در رگ‌های من، چنان به ما عشق و زندگی را می‌آموزند که خودمان از آنچه در قالب شعر و شور واژه می‌آموزیم، متعجب می‌شویم. شاملو دربارۀ خود می‌گوید: «آثار من، خود بیوگرافی کامل است. شعر برداشت‌هایی از زندگی نیست، بلکه خود زندگیست». بنابراین ما در کتاب مثل خون در رگ‌های من، خود شاملو و اصل زندگی‌اش را خواهیم دید... شاملوی نقاد، جستجوگر و دغدغه‌مند، چنان قدم بر شناخت آیدا می‌نهد که در آینۀ او خود را می‌شناسد و می‌سازد؛ این‌گونه است که عشقی واقعی و ابدی شکل می‌گیرد که با ازدواج هم رنگ نمی‌بازد... نثر کتاب مثل خون در رگ‌های من آنقدر روان و آرام است که دقیقاً بر میانۀ قلبمان می‌نشیند و مبهوتمان می‌کند...

 

پیام نامه‌ها در کتاب مثل خون در رگهای من: نامه‌های شاملو به آیدا


 هر نامه در کتاب مثل خون در رگ‌های من یا کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، در خلال عشق‌ورزی شاملو به آیدا، نکات و پیام‌های ریزی را به ما منتقل می‌کند و برای  هر مرد و زنی اصول رابطه را روشن می‌نماید. در نامۀ اول کتاب مثل خون در رگ‌های من، به یاد شعر«تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم» حافظ می‌افتید. در کتاب مثل خون در رگ‌های من؛ نامه‌های شاملو به آیدا، هر بار زنگ شعری در ذهنتان به صدا می‌آید و لبریز از شوق می‌گردید. همۀ ابعاد وجودی آیدا هرچند کوچک برای شاملو، کافی و بزرگ و بی‌نهایت است و از هجرانش در کتاب مثل خون در رگ‌های من، قصه‌ها می‌گوید. ساده‌ترین حرف‌های آیدا برای شاملو دل‌رباترین هستند. شاملو وقتی آیدا هست جز او را نمی‌بیند و وقتی نیست، جز او را نمی‌خواهد. اینکه شاد شدن آیدا ساده است، برای شاملو جذاب و خواستنی‌ست و حتی اگر دردودلی از روزهای سختش با معشوق کند، از غبار اندوهی که بر قلب آیدا می‌افکند شرمسار می‌شود؛ شاملو جز شادی آیدا را نمی‌خواهد. پاکی و زلالی آیداست که شاملو را در خود حل کرده و شاملو بالاخره، عشق راستین زندگیش را یافته‌است. نامه‌هایی که می‌نویسد، آبی‌ است بر عطش عشق و دوری از آیدا و در نهایت کلام کتاب مثل خون در رگ‌های من، تکه‌ای از قلب شاملوست، در دستان ما...

 

وقتی شعر و نامه یکی می‌شود در کتاب مثل خون در رگ‌های من


وقتی شعر و نامه در کتاب مثل خون در رگ‌های من، یکی می‌شود، ما به هیجان می‌آییم و شاملویی که آزادی را می‌ستاید ما را در کتاب نامه‌های شاملو به آیدا به یاد شعرش برای آیدا می‌اندازد که می‌گوید: «نفرتی از هرآنچه بازمان دارد.. از هرآنچه محصورمان کند.. از هرآنچه واداردمان که به دنبال بنگریم..»با آمدن آیدا، شعرها هم می‌آیند و شاماو لحظات دوری را با رؤیابافی خانه‌ دونفره‌شان، تحمل‌پذیر می‌کند. شاملو چنان اعتقاد محکمی به قدرت عشق دارد که مطمئن است تا خودشان نخواهند، هیچ چیز جلودار احساس و شادیشان نیست... شاملو می‌خواهد آیدا را بشناسد و کشف کند و روح خود را نیز برای آیدا عریان نماید و این میلش به شناخت و درک آیدا زیباست. حتی از کم حرفی آیدا می‌رنجد چرا که می‌خواهد با حرف و کلام آیدا،  او را بیشتر بشناسد. در کتاب نامه‌های شاملو به آیدا می‌خوانیم که شاملو دوست دارد شریک زندگیش، هدف و آرمان‌های شخصی داشته باشد و از زنان بی‌هدف عاصی و فراری است. این نکتۀ مهمی است که در رابطه، هدف و مسیر شخصیمان را فراموش نکنیم و از توقعاتمان طنابی بر گردن هم نسازیم. سکوت آیدا ناامیدی را به روح شاملو می‌دهد و شعر را از او دور می‌کند، آیدا، واژه و شور و شعر در قلب و مغز شاملوست. آیدای کتاب مثل خون در رگ‌های من اگر نبود، خیلی از شعرهای شاملو نبود.. اگر شاملو، آیدای کتاب نامه‌های شاملو به آیدا را ندیده بود، شعر نوی فارسی، مصرع‌های زیادی را کم داشت...

 

از 7 خرداد 1341 تا همیشه در کتاب نامه‌های شاملو به آیدا


هر نامۀ کتاب مثل خون در رگ‌های من ، برای آموختن عشق، رابطه و زندگی، حرف نویی را برای گفتن دارد. شاملوی کتاب مثل خون در رگ‌های من، با احساسات متضاد خود درگیر است؛ از وجود آیدا شور می‌گیرد و از سکوتش، یأس.. شاملو می‌خواهد از حرف‌های آیدا به این برسد که او به چه چیزهایی می‌اندیشد و چه‌ها را بیشتر می‌خواهد تا برایش فراهم کند. اما آیدای کتاب مثل خون در رگ‌های من آرام است و صبور و ساکت. آیدا هم چیزهایی برای رنجاندن شاملو دارد و مهمترین بخش این عشق آنجاست که شاملو، آیدا را با همۀ خوبی و بدی‌ها و عیب‌ها و حسنش، به تمامی می‌پرستند. شاملو کوچکترین‌ها را با آیدا بزرگ و بی‌همتا می‌بیند و به دنبال بیشتر نیست. کتاب مثل خون در رگ‌های من، نشان می‌دهد: آیدا برای شاملو هر چیز و همه چیز است. او حاضر است برای آیدا از همه چیز دست بکشد؛ او از داشتن عشق آیدا، سرشار از غرور و افتخار است. شاملو به هر چیزی، حتی ثروت پشت پا می‌زند تا لحظاتش را با آیدا بسازد و اینجاهاست که کتاب مثل خون در رگهای من، به ما تلنگر می‌زند عشقی، عشق است که در طوفان‌ها و آزمایشات و گذر زمان، پابرجا بماند. کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، دید ما را به عشق، رابطه و ازدواج عوض می‌کند. آیدا و شاملو یکدیگر را به خاطر اصل وجودیشان دوست دارند و بس.. احساس عشق بر تمام هوس‌هایشان پیروز است و تنها خودشان و عشقشان، برایشان می‌ماند. شاملو در کتاب مثل خون در رگ‌های من، عشق را، راه رسیدن به بزرگی و کمال می‌بیند و اعتقاد دارد: هیچ چیز دوست داشتن، کوچک نیست. 

 

شاملو در کتاب مثل خون در رگ‌های من، با آیدا به چه چیزهایی می‌رسد؟


 در کتاب نامه‌‌های شاملو به آیدا شاملو به عشق جز شورش از دید دیگری هم نگاه می‌کند. شاملو در کتاب مثل خون در رگ‌های من عشق را می‌‌خواهد تا با آن به سر حد انسایت و صفات انسانی برسد؛ عشق را می‌خواهد تا توان‌هایش، اراده و ایمانش را محکم کند؛ شاملو با عشقی که از آیدا می‌گیرد از اسارت‌های دنیایی بزرگ، سبک و رها می‌شود. شاملو بر خاک آیدا و در پناه آیدا، ریشه می‌کند، جوانه می‌زند و شکوفه می‌دهد. درون پاک و زیبای آیدا، حیا و متانت او، جدای از زیبایی‌هایش، شاملو را اسیر خود کرده. درون احمد، آیدا را و درون آیدا، احمد را بی قرار کرده و این در کتاب مثل خون در رگ‌های من موج می‌زند. شاملو در عشق و هجران، منفعل نمی‌نشیند، از صفر شروع می‌کند و امیدش به عشق است که یاری‌اش کند. تلاش‌های شاملو در همه جای کتاب نامه های شاملو به آیدا هویدا است و برای گذر از دشواری‌های زندگی، می‌جنگد و پیش می‌رود. شاملو و آیدا کنار هم رشد می‌کنند، خود را می‌سازند و درک را در خود ایجاد می‌کنند؛ آنها کنار یکدیگرند نه بار هم و نه مانع هم. شاملو در کتاب مثل خون در رگ‌های من، از آیدا می‌خواهد هم از شادی‌هایش بگوید و هم از رنج‌هایش، می‌خواهد در خوشی و ناخوشی کنار آیدا باشد و پذیرای هر دو است. آیدا و شاملو در کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، نشان می‌دهند که به هم و به قدرت‌های هم ایمان دارند و احترامی که به هم می‌گذارند، عمر عشقشان را ابدی می‌کند. هیچ چیز و هیچ کس توان آن را ندارد که بین احمد و شاملو قرار گیرد یا سد عشقشان شود و این چیزیست که عشق‌های امروزی کم دارند. عشق‌هایی که همۀ کاستی‌ها را گردن این و آن می‌اندازند که خودشان اجازۀ ورود آنها به حریم عشق را صادر کرده‌اند و غافلند. کتاب نامه‌های شاملو به آیدا از این هشدارها زیاد دارد. 

 

 نقد کتاب مثل خون در رگ‌های من


 کتاب مثل خون در رگ‌های من یا همان کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، به ما می‌آموزد که تا چه اندازه صلح و آرامش به ما نزدیکست، اگر فقط بخواهیم و آرامش را فدای هیاهوهای دنیایی نکنیم. مشکلات و سختی‌های زندگی روزمره، عشق آیدا و شاملو را نه تنها نمی‌لرزاند بلکه قوتش می‌بخشد. آیدا و شاملو کنار هم با چیزهای ساده و کوچک، خوش و شادمان می‌شوند، درکشان از هم و نگاه به زندگی از دید هم، باعث می‌شود به وقتش، به هم کمک کنند و به وقتش به تنهایی هم احترام بگذارند. امنیت و حریم عشقشان مشخص است و کسی را در آن راه نمی‌دهند. این‌هاست که کنار لذت از واژه و تعریف عشق در کتاب مثل خون در رگ‌های من، می‌آموزیم و افکارمان تحت تأثیر قرار می‌گیرد. آنها در کتاب نامه‌های شاملو به آیدا به ما می‌فهمانند که زندگی، گذرایی و کوتاهی‌اش را درک کرده‌اند و لحظاتشان را جز با عشق، همراه نمی‌کنند. حتی جایی که جامعه به شاملو فشار می‌آورد، عشقش را جدا نگه می‌دارد و با عشق قدرت می‌گیرد. شاملو برای آیدا قانون‌های زیبا و دلنشینی می‌گذارد، وقتی آنها را در کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌خوانید، افق‌های بلند این زندگی مشترک شیرین را خواهید شناخت. کتاب نامه‌های شاملو به آیدا آموزگار شما خواهد شد در عشق‌ورزی و ارتباط. در کتاب مثل خون در رگ‌های من زنانگی‌های آیدا، مردانگی احمد را تقویت می‌کند.


آیدا در کتاب مثل خون در رگ‌های من، اعجاز زن بودنش را به رخ می‌کشد و شادی خانه و آشیانۀ احمد می‌شود تا عشقی که با شناخت ایجاد شده و در سختی‌ها و دوری‌ها نلرزیده، ماندگار و محکم شود. احمد دلگرم به آیداست و دل قرص و گرم، به دنیایی می‌ارزد. یکی یکی شعرهای شاملو با خواندن کتاب مثل خون در رگ‌های من، پیش چشمانتان به رقص درمی‌آیند. شعر: « بشنو آه دلی را که چون ناله‌های زلیخا در فراق یوسف، صدایت می‌زنند... ببین ذوقی را که چون شوق شاملو برای آیدا، عاشقانه تو را می‌سراید.. بگیر دستانی را که در رنج نبودنت چون دستان فرهاد پینه بسته است. مرا باور کن.. منی را که حتی در امید دیدنت، چون می‌خواران، مست و حیران می‌شوم.. به اندازۀ تمام نخواستن‌هایت می‌خواهمت.. نه برای امروز و نه برای فردا، بلکه برای تمام لحظه‌هایی که جان در بدن دارم». کتاب مثل خون در رگ‌های من یک شعر بلند شاملو گونه‌ای ست که به نثر درآمده‌ است. شاملو با داشتن واژه‌هایی که بتواند عشقش را به آیدا نشان دهد، احساس زنده بودن می‌کند و واژه‌ها را عشق آیدا به شاملو می‌بخشد. کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، تصویر عشقی بی‌مانند است که روحتان را تا دوردست‌ها به پرواز درمی‌آورد و در بی‌نهایت به آرامش می‌رساند. شاملو سود و شادی آیدا را ارجح به منافع خود می‌بیند و از فداکاری‌های خود شادمان و راضی است. او به آیدا اطمینان و امید می‌بخشد و آیدا به شاملو اعتماد دارد؛ کتاب مثل خون در رگ‌های من، رازهای بازگو شدۀ عشقی جاودان است. شاملو اعتماد آیدا را می‌گیرد و آسودگی خیال را به آیدا می‌بخشد. کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، راهنمای شما می‌شود در مسیر عشق و ارتباطتان. شاملو آیدا را راحت و آزاد می‌گذارد؛ چراکه می‌داند تنها انتخابی مهم است که آزاد انجام شود و تنها بله‌ای ارزش دارد که با تمام وجود، گفته شود. شاملو با تمام بزرگیش، برای سخنرانی در محافل، منتظر آیدا می‌ماند؛ آیدا دلگرمی اوست. اینجاست که ظرافت‌ها و حساسیت‌های روح شاملو را در کتاب مثل خون در رگ‌های من می‌بینید. 

 

آیدا می‌آید و بهار را می‌آورد به کتاب مثل خون در رگ‌های من


در کتاب نامه‌های شاملو به آیدا می‌خوانیم که وقتی آیدا می‌آید بهار را به زمستانِ خانۀ احمد می‌آورد و جهنم شاملو را بهشت موعود می‌کند. اینجای کتاب مثل خون در رگ‌های من، همراه با شاملو و کلماتش، شاد و سرخوش و آسوده می‌شوید و نفس راحتی از رسیدن به یارش می‌کشید... کتاب مثل خون در رگ‌های من، زیبا، خواندنی و شیرین است و شما یک نفس آن را خواهید خواهند و هیچ گاه فراموشش نخواهید کرد و مانند شعر، گاهی به تکرار، صفحاتش را مرور خواهید کرد. گله‌ها، شکایت‌ها، رنجش‌ها و نامرادی‌ها در هر عشق بزرگی حتی عشق آیدا به شاملو وجود دارد اما آنچه مهم است و کتاب مثل خون در رگ‌های من، به ما نشانش می‌دهد، اولویت یکدیگر در رابطه بودن است و حفظ ارزش‌های عشق.. گفتگو راه‌ حل هر مشکلی است. کلام و واژه معجزه می‌کند. ساختن و خوش بودن با خوب و بد هم، هنری‌ست که کتاب نامه‌های شاملو به آیدا به ما نشانش می‌دهد؛ اینکه به یکدیگر حق  خسته شدن، ناراحت شدن و اشتباه کردن بدهیم و فرصت‌های جبران را از هم نگیریم، در هر ارتباطی راه‌ گشاست. 

 

کتاب مثل خون در رگ‌های من یا نامه‌های شاملو به آیدا.


کتاب مثل خون در رگ‌های من یا نامه‌های شاملو به آیدا را نشر چشمه به چاپ رسانده است. کتاب مثل خون در رگ‌های من، 172 صفحه است. در صفحات پایانی کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، 17 نامه با دست‌خط خود شاملو دیده می‌‌شود که هیجان‌انگیز و جذاب است. شاملو در کتاب مثل خون در رگ‌های من، از هر راهی که می‌رود به آیدا می‌رسد؛ به هرجا که می‌رسد، در پی آیداست و برای آغاز گفتن از خود، باید از آیدا بگوید. آیدا در کتاب مثل خون در رگ‌های من، تولد دوباره‌ی شاملوست. آیدا شعر را، زندگی و امید را به شاملو برمی‌گرداند. وجود آیدا، نه تنها جریان خون در رگ‌های شاملوست بلکه کلمه و جمله و شعر، در روح و فکر اوست. وجود آیدا باعث شد ما با شعرهای عاشقانه‌ی شاملو بخندیم و بگرییم و با کتاب مثل خون در رگ‌های من، سرشار از احساس شویم. کتاب نامه‌های شاملو به آیدا، نامه‌هایی است از جنس و رنگ دل شاملو... این کتاب شیرین، بهترین هدیه است برای عزیزانتان...  


اگر این محتوا برای شما جذاب بود و می‌خواهید خودتان این کتاب را بخوانید می توانید با کلیلک بر روی لینک زیر به صفحه محصول در سایت کتاب وب بروید و اطلاعات بیشتری از محصول به دست آورید.

 خرید کتاب مثل خون در رگ های من 

  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

اگر شما هم مانند زنان موفق هدف‌هایی را در سر دارید که می‌خواهید به آنها برسید خواندن این کتاب را به شما توصیه می‌کنیم. این کتاب به قلم ریچل هالیس نوشته شده است که به شما کمک می‌کند به هدف‌های بزرگی که در سر دارید برسید. در ادامه با ما همراه باشید تا به معرفی و نقد و بررسی کتاب شرمنده نباش دختر بپردازیم.

 

مختصری در خصوص کتاب شرمنده نباش دختر

 

امروزه زنان دیگر مثل قدیم نیستند و با تحصیلات و اطلاعات عالی که دارند هدف‌های کاری و اجتماعی بسیار کاملی را در سر دارند. اما باز هم با وجود تمام این‌ها باز هم زنانی وجود دارند که در عین داشتن تحصیلات عالی باز هم فکر می‌کنند هدف اصلی آنها فقط ازدواج کردن و بزرگ کردن بچه است. البته نمی‌خواهم بگویم که ازدواج‌ یا بچه‌دارشدن بد است و خوب نیست، نه. ازدواج و تشکیل خانواده در نوبت خودش بسیار خوب است اما در کتاب شرمنده نباش دختر نکته مهم این است که انتخاب همسر باید با آگاهی کامل انجام شود و‌ یک دختر خانم باید هدف‌هایی بزرگتر از یک ازدواج داشته باشد.

شما قبل از هر چیز باید به وجود خود به عنوان‌ یک انسان نگاه کنید نه فقط‌ یک زن. تمامی انسان‌ها برای پیشرفت به مواردی نیاز دارند. مثلاً تمام انسان‌ها باید شغل مناسب خود را پیدا کنند و درآمدی برای گذران زندگی خود داشته باشند. اگر شما به عنوان‌ یک زن هدفی برای پیدا کردن شغل ندارید و می‌خواهید به پدر و مادر‌ یا همسر آینده خود متکی باشید نمی‌توانید انسانی مستقل باشید و نیازهایتان را خودتان برآورده سازید. اگر زنی شجاع و مستقل هستید کتاب شرمنده نباش دختر به شما کمک می‌کند تا هدف‌های اصلی خود را بشناسید.

همه‌ی ما رویاهایی را در سر داریم. دوست داریم خانه‌ی زیباتری داشته باشیم. به اندام ایده‌آل‌تری برسیم. قرض‌های خود را پرداخت نماییم. ما ای کاش‌های زیادی را داریم که فکر می‌کنیم هرگز توانایی رسیدن به آنها را نداریم. باید این موضوع را تشخیص دهیم که رویاها و اهداف با‌ یکدیگر فرق دارند.

کتاب شرمنده نباش دختر ریچل‌ هالیس یکی از کتاب‌های پر فروش سال 2019 است. او در این کتاب به شما کمک می‌کند تا موانع دروغینی که بر سر راه اهداف شما وجود دارند را از میان بردارید.

 

مطالب مهمی که نویسنده در کتاب شرمنده نباش دختر بیان کرده است:

 

1. طبق گفته کتاب شرمنده نباش دختر نباید کسی منتظر باشد تا چیز‌ی یا موفقیتی را به صورت آماده به او تقدیم نمایند بلکه باید تمام تلاش خود را به کار گیرد و بدون توجه به قضاوت‌ها و نیش و کنایه‌های دیگران به کار خود ادامه دهد. او اشاره می‌کند که افراد موفق مبارزان خوبی هستند آنها برای رسیدن به خواسته‌های خود هر چیزی‌ یا مانعی را نادیده می‌گیرند و برای رسیدن به اهداف خود هر کاری را انجام می دهند. اگر کاری را انجام دادید و دیگران شما را مسخره کردند مهم نیست مهم این مسئله است که شما در جهت خواسته‌های خود گامی را برداشته‌اید.

2. اعتماد به نفس داشته باشید متاسفانه از همان اول خلقت کار طوری جریان‌ یافته است که گویی زن همیشه جنس دوم است و باید در رتبه دوم قرار بگیرد. بر اساس کتاب شرمنده نباش دختر اگر وارد فضایی شدید و احساس کردید که به عنوان زن شما را کم توان فرض می‌کنند شما نباید به آن‌ها توجه کنید و به کار خودتان ادامه دهید. درست است که این کار ساده‌ای نیست و پیچیدگی‌های زیادی را دارد اما اگر شما با قدرت و اقتدار رفتار کنید به همه ثابت خواهید کرد که می‌‌توانید حتی قدرتمند‌تر از مردان عمل کنید.

3. شما نیازی به تایید دیگران ندارید همواره این جمله را به‌ یاد داشته باشید. با توجه به کتاب شرمنده نباش دختر اصلاً فکر نکنید شما باید رویای خود را به دیگران توضیح دهید و دلایل خود را توجیه کنید. نه! این رویا و هدف شماست قرار نیست کسی موافق‌ یا مخالف آن باشد و مهم نیست دیگران آن را تایید می کنند‌ یا نه. رمز موفقیت این است که بدون توجه به قضاوت‌های دیگران مشغول کار خود باشید و نیازی به موافقت کسی نداشته باشید. رویایتان را خودتان دنبال کنید. این فقط مختص شما است.

 بهانه‌های بی‌معنی را کنار بگذارید. در جامعه‌ی ما بهانه‌های مختلفی وجود دارند که به زنان اجازه رشد و شکوفایی را نمی دهند. بهانه‌های مختلف را در زیر توضیح می دهیم:

  1. زن که کار نمی کند: واقعا شما هم این طور فکر می‌کنید؟‌یعنی در عصر ارتباطات و تکنولوژی این بهانه را می‌آورید که زن نباید کار کند. اگر در چنین خانواده و با چنین افکاری بزرگ شده‌اید خوب بدانید که کار نکردن مساوی است با فلج بودن. شاید با خودتان فکر کنید چه اشکالی دارد اگر مرد خانه نیازهای خانم را تمام و کمال انجام می‌دهد خب بهتر است خانم بنشیند خانه و کار نکند. بنابر کتاب شرمنده نباش دختر حتی اگر مرد شما ثروتمندترین آدم دنیا باشد هم باشد توجیهی برای کار نکردن شما نیست. شما به عنوان‌ یک انسان نباید از لحاظ مالی وابسته به کس‌ یا کسانی باشید اگر هنوز از پدر‌ یا همسر خود پول تو جیبی می‌گیرید‌ یعنی نیازمند این و آن هستید و قادر به مستقل شدن نیستید.
  2. من زیاد آدم هدفمندی نیستم: اگر این بهانه شما برای کار نکردن است باید نگاهی دوباره به شخصیت و هدف وجودی خود بیندازید و به پرسش از کجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ پاسخی مورد قبول دهید. بر اساس کتاب شرمنده نباش دختر اگر شما هدفی متعالی در زندگی ندارید‌ یعنی که اصلا زندگی نمی‌کنید و فقط مانند گیاهان و حیوانات غریزه‌ی خود را تطمیع می‌کنید. داشتن هدف متعالی در زندگی بسیار مهم است. اگر هدف متعالی وجود نداشته باشد افکار و رفتارهای انسان در جهت پیشرفت و تعالی صورت نمی‌گیرد.
  3. از شکست خوردن می‌ترسم: گفتن این جمله خود‌ یک شکست است. بنابر کتاب شرمنده نباش دختر شما در هر کاری امکان دارد موفق شوید‌ یا نشوید و این موضوع اصلاً مهم نیست. شکست اصلی زمانی اتفاق می‌افتد که شما اقدام به هیچ کاری نکنید و دائماً از عمل کردن به خواسته‌هایتان بترسید. جا نزنید و از شکست خوردن نترسید. موفق نشدن هم قسمتی از پیروزی است. شاید این شکست تجربه‌ای کارساز برایتان باشد.
  4. دختران خوب هیاهو به پا نمی‌کنند: شاید از بچگی در گوش شما خوانده‌اند که نباید ماجراجو باشید و باید مثل دخترهای خوب سرتان را پایین بیندازید و دنبال چیزهای جدیدی نگردید. بر اساس کتاب شرمنده نباش دختر این طرز فکرها را رها کنید به دنبال آرزوهای خود بروید و گاهی سنت‌های غلط و بی‌مورد را بشکنید. شاید برای خانواده شما قبول کردن این موضوع که می‌خواهید مستقل شوید بسیار سخت باشد ولی به هر حال این اتفاقی است که باید دیر یا زود اتفاق بیفتد.

در کتاب شرمنده نباش دختر، زیچل هالیس به چند رفتار اشاره نموده که شما باید برای پیشرفت آنها را‌ یاد بگیرید. در زیر به چند مورد از آنها اشاره می‌شود:

 

رفتار‌هایی که باید برای پیشرفت کردن یاد بگیرید بر اساس کتاب شرمنده نباش دختر:

 

  1.  اجازه گرفتن را کنار بگذارید: دیگر برای انجام تمام کارهایتان از کسی اجازه نگیرید. مادرتان، پدرتان، همسرتان مهم نیست این فرد چه کسی است. زمانی که شما به استقلال کافی دست پیدا کردید نباید اجازه شما دست کسی غیر از خودتان باشد. قطعاً باید با مشورت نزدیکانتان کارهای خود را انجام دهید اما اجازه ندهید کسی تسلط کامل به شما داشته باشد.
  2.  جاه‌طلب باشید: بر اساس کتاب شرمنده نباش دختر به داشته‌هایتان بسنده نکنید. اگر کارمند شرکتی هستید سعی کنید سال بعد پست مدیریتی را به دست بگیرید. اگر مدرک لیسانس دارید تلاش کنید تا دو سال آینده مدرک بالاتری را کسب نمایید. اگر خانه‌ای 100 متری دارید سعی کنید تا سال آینده 20 متر به آن اضافه نمایید. البته این به این معنی نیست که از داشته‌های خود لذت نبرید و دائماً ناله کنید. صرفًا باید به پیشرفت فکر کنید و از حال حاضر نیز لذت ببرید.
  3. .درخواست کمک کنید: غرور مسخره خود را کنار بگذارید. شما باید از تجربیات و علم افراد دیگر برای موفق شدن در کارتان بهره بگیرید. نباید احساس کنید خودتان‌ یک تنه قادر به انجام تمام کارها هستید. تجربه چیزی است که به راحتی نمی‌شود آن را به دست آورد. اگر شما توانایی استفاده کردن از تجربه‌های دیگران را داشته باشید چند قدم از راه خود جلو می‌افتید. پس قبل از شروع به هر کاری بنا بر کتاب شرمنده نباش دختر دنبال کسانی بروید که مطمئن هستید می‌توانند در آن کار شما را راهنمایی نمایند و از گفته‌های آنها بهره‌مند گردید.
  4.  نه گفتن را‌ یاد بگیرید: بر اساس کتاب شرمنده نباش دختر این مسئله‌ یک رفتار مهم است که حتماً باید آن را‌ یاد بگیرید و گرنه در زندگی به مشکلات فراوانی دچار می‌شوید. فرض کنید رئیستان از شما می‌خواهد که پروژه‌ای را در دو روز به انجام برسانید ولی شما پروژه دیگری را نیز در دست دارید و قادر به رساندن آن پروژه نمی‌باشید اما چون از رئیس خجالت می کشید توانایی نه گفتن به او را ندارید. شما پروژه را قبول می‌کنید و نمی توانید سر وقت آن را تحویل دهید. به این صورت اعتبار و توانایی شما در کار کردن زیر سوال می‌رود و افراد در مواقع بعدی نمی‌توانند به شما اعتماد کنند. بنابر این توانایی نه گفتن‌ یک مهارت مهم است که باید آن را بیاموزید.
  5.  برنامه‌ریزی کنید: هر چقدر هم که اهداف بزرگ و عالی داشته باشید بدون داشتن برنامه‌ریزی صحیح نمی‌توانید به خواسته‌های خود برسید. برنامه‌ریزی کردن از اصول مهم راه‌یابی به اهداف است. برطبق کتاب شرمنده نباش دختر شما تمام مراحل و قدم‌های خود را بنویسید و برای آنها برنامه داشته باشید.
  6.  با کسی تعارف نکنید: بنابر کتاب شرمنده نباش دختر افرادی که دچار استرس کاری هستند اغلب در رو دربایستی می‌مانند و در حالی که وقت کافی ندارد‌ یک ملاقات‌ یا مسئولیت کاری را قبول می‌کنند و این باعث می شود استرس کاری چند برابر شود. بهتر است اگر وقت و فرصت کافی را ندارید به جای قبول کردن کار صادقانه عذر خواهی نمایید.
  7.  استفاده از زبان خنثی: ‌یادگیری استفاده از زبان خنثی و آرام در دفتر می‌تواند به کاهش اضطراب هرکسی در کار کمک کند. بهتر است جملات و صحبت‌های خود را این گونه مطرح کنید: «این همانطوری است که من فکر می‌کنم» و پایان دادن به آن، «شما چه فکر می‌کنید؟» این به افراد اجازه می‌دهد احساس کنند که آنها دارای انتخاب هستند و موجب می‌شود آنها بیشتر به شنیدن صحبت‌های شما تمایل داشته باشند: «در مورد این موضوع چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟» یا «چگونه می‌توان از این امر در آینده جلوگیری کرد؟»  بر اساس کتاب شرمنده نباش دختر این روش برای حل مشکل عالی است.
  8. در تماس باشید: بر طبق کتاب شرمنده نباش دختر این غریزه انسانی است که از تماس با افرادی که باعث ناراحتی ما می‌شود جلوگیری کنیم و محل کار نیز از این قاعده مستثنی نیست. شاید شما به ایمیلی که نمی‌دانید چگونه به آن پاسخ دهید جوابی ننویسسید ‌یا شاید وارد اتاقی نشوید که قبلاً در آن با همکارتان مشاجره نموده‌اید. شاید روزی که می‌دانید رئیس از شما سوالی خواهد پرسید از مهلکه فرار کنید، فرار کردن تنها‌ یک راه حل موقت است. این احساس چرخش در معده  و‌ یا سایر علائم اضطراب کار شما فقط در طول زمان بدتر می‌کند زیرا بیشتر از راه دور به‌عنوان راهی برای مدیریت اختلاف، سردرگمی‌ یا سایر احساسات دشوار استفاده می‌کنید.

متن پشت جلد کتاب شرمنده نباش دختر 

یک برنامه بدون شرمساری برای رسیدن به اهداف “من عاشق کسی هستم که به‌خاطر خواسته‌هایش شرمنده نیست و اجازه نمی‌دهد دیگران ناامید و منصرفش کنند.”
منظورم این نیست که این افراد هرگز نترسیده‌اند، منظورم این نیست که هرگز در دام نظرات دیگران گرفتار نشده‌اند؛ نه، آنها هم انسان هستند و مثل همه ما گاه دچار نبودِ ‌اعتمادبه‌نفس شده‌اند، اما وقتی نوبت عمل فرارسیده است، شک به دلشان راه نداده و دودل نشده‌اند، فقط سرشان را پایین انداخته و بدون توجه به دیگران به کارشان ادامه داده‌اند. مبارز بی‌پروا از نظر من یعنی این؛ یعنی حاضرید برای رسیدن به خواسته‌تان-هرچیزی که هست-تلاش کنید، و منتظر نمانده‌اید تا کسی آن را دودستی تقدیمتان کند و می‌دانید که این خواسته متعلق شماست و به آن دست خواهید یافت.

خرید کتاب شرمنده نباش دختر با ارسال رایگان از کتاب وب

  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

 

آشنایی با کتاب شازده کوچولو

 

 

 

 

کتاب شازده کوچولو شاهکار نویسنده و خلبان معروف فرانسوی آنتوان دوسنت اگزوپری است. این کتاب تا کنون حدود 200 میلیون نسخه فروش داشته و برنده جایزه‌های بسیار از قبیل کتاب سال فرانسه (2007) و کتاب قرن فرانسه ( قرن 19 ) شده است. همچنین به بیش از 30 گویش و زبان مختلف ترجمه شده و از این جهت پر ترجمه‌ترین کتاب فرانسوی است.

 

 

 

داستان کتاب شازده کوچولو

 

کتاب شازده کوچولو روایتی است از مواجهه یک انسان با پرسش‌های کودک درون خود که می‌خواهد ارزش‌های اصلی زندگی را جستجو کند. کتاب شازده کوچولو پراست از استعاره.  این کتاب داستانی زیبا و خیال‌انگیز است. در این کتاب علایق مادی انسان تحت نام "آدم بزرگ‌ها" به چالش کشیده می‌شوند.

 داستان اینگونه شروع می‌شود که خلبان (راوی داستان) هنگام پرواز بر فراز صحرایی در آفریقا دچار سانحه شده و هواپیمایش در این صحرا سقوط می‌کند. خلبان بعد از این سقوط با شخصیت اصلی داستان، پسربچه ای به نام شازده کوچولو ( مسافری از سیاره‌ی B612) آشنا می‌شود. روایت کتاب شازده کوچولو پیرامون پرسش‌ های خلبان از شازده کوچولو می‌گردد و شازده کوچولو خاطراتش را برای خلبان تعریف می‌کند:

 

 

 

شروع داستان شازده کوچولو

 

 

شازده کوچولو در سیاره خودش گلی دارد که بسیار آن را دوست دارد. شازده کوچولو این گل را ضعیف و بسیار مغرور می‌داند. روزی از دست این گل خسته می‌شود و تصمیم به خروج از سیاره دوست داشتنی‌اش می‌گیرد. مکالمه شازده کوچولو با گلش هنگامی که تصمیم به ترک سیاره می‌کند بسیار جذاب و گیراست:

 

 

به گل گفت : - خدا نگه دار

اما او جوابی نداد.

دوباره گفت : خدا نگه‌دار

گل سرفه کرد ، گیرم این سرفه اثر چاییدن نبود. بالاخره به زبان آمد و گفت:

من سبک مغز بودم. ازت عذر می‌خواهم. سعی کن خوشبخت باشی.

از اینکه به سکوت و سرزنش‌های همیشگی اش برنخورد حیرت کرد و حباب به دست هاج و واج ماند. از این محبت آرام سر در نمی‌آورد.

گل بهش گفت: - خب دیگر دوستت دارم . اینکه تو روحت هم از این موضوع خبر دار نشد تقصیر من است. باشد، زیاد مهم نیست.اما تو هم مثل من بی عقل بودی... سعی کن خوشبخت بشوی... این حباب را هم بگذار کنار، دیگر به دردم نمی‌خورد.

- آخه باد...

-آنقدر ها هم سرمائو نیستم.. هوای خنک شب برای سلامتیم خوب است. خدانکرده گلم آخر.

-آخه حیوانات...

-اگر خواسته باشم با پروانه ها آشنا بشوم جز اینکه دو سه تا کرم حشره را تحمل کنم چاره‌ای ندارم پروانه باید خیلی قشنگ باشد. جز آن کی به دیدن می‌آید؟ تو که می‌روی به آن دور دورها. از بابت درنده ها هم هیچ ککم نمی‌گزد: من هم برای خود چنگ و پنجه ای دارم.

و  با سادگی تمام چهارتا خارش را نشان داد. بعد گفت :

-دست دست نکن دیگر! این کارت خلق آدم را تنگ می‌کند. حالا که تصمیم گرفته‌ای بروی برو دیگر...

و این را گفت چون که نمی‌خواست شازده کوچولو گریه‌اش را ببیند : گلی بود تا این حد خودپسند....

 

 

 

 

 

شازده کوچولو عازم سفر به سیارک‌های دیگر می‌شود و در هرکدام از این سیارک‌ها با شخصی برخورد می‌کند که در اصل هرکدام از این اشخاص نمادی بر یکی از خصوصیات "آدم بزرگ‌ها" می‌باشد. نویسنده این کتاب علایق مادی و نفسانی انسان‌ را با مخاطب قرار دادن آن‌ها به نام "آدم بزرگ‌ها" به چالش می‌کشد

 

 

 

سفر شازده کوچولو به سیارک اول:

 

داستان ملاقات با پادشاهی است که به دنبال رعیت می گردد و تا شازده کوچولو را می‌بیند فکر می کند رعیت است. در این قسمت از داستان شازده کوچولو، نویسنده می‌خواهد سلطه جویی انسان را به چالش بکشد و این سیاره نماد انسان‌هایی است که می‌خواهند بر همه چیز سلطه داشته باشند. بخش بسیار جذاب این ملاقات و آشنایی وقتی است که شازده کوچولو می‌خواهد سیاره را ترک کند اما پادشاه به او پیشنهاد می‌دهد که او را وزیر دادگستری می‌کند و پادشاه در جواب شازده کوچولو که می‌پرسد در این سیارک کسی نیست، چه کسی را محاکمه کنم که پادشاه می‌گوید:

 

 

-  خب پس خودت را محاکمه کن. این کار مشکل تر هم هست. محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکل تر است. اگر توانستی در مورد خودت قضاوت درستی بکنی معلوم می‌شود که یک فرزانه تمام عیاری"

 

 

سفر شازده کوچولو به سیارک دوم:

در سیارک دوم شازده کوچولو با  انسان خود پسند و مغروری روبه رو می شود که جز خودش و کلاهش چیز دیگری در سیاره‌اش  نیست با این حال این انسان خود را خوش قیافه ترین و خوشپوشترین و ثروتمند ترین و باهوش ترین مرد اخترک می‌دانست  و از شازده کوچولو می‌خواست که او را ستایش کند و شازده کوچولو در جواب به او می‌گوید:

 

 

- آخر روی این اخترک خودت هستی و کلاهت!

- با این وجود ستایشم کن. این لطف را در حق من بکن!

شازده کوچولو نیمچه شانه ای بالا انداخت و گفت: خب ستایشت کردم. اما آخر واقعا چی این برایت جالب است؟

 

 

 

 

سفر شازده کوچول به سیارک سوم:

در سیاره سوم شازده کوچولو با میخواره ای رو به رو می‌شود که نماد انسان های بی‌هدف است. روایت داستان در این قسمت بسیار جذاب و گیراست و عمق حزن و اندوه یک انسان از بی‌هدفی را نشان می‌دهد.

 

 

شازده کوچولو پرسید: چه کار داری می کنی؟

میخاره جواب داد: می می‌زنم.

می میزنی که چه؟

میخواره جواب داد: که فراموش کنم.

شازده کوچولو که حالا دلش برای او می‌سوخت پرسید:

-که چی را فراموش کنی؟

میخواره همانطور که سرش پایین بود گفت :

سر شکستگی ام را.

شازده کوچولو که می‌خواست دردی از او دوا کند پرسید: سرشکستگی از چی ؟

-میخواره پاسخ داد : سرشکستگی از میخواره بودنم را.

 

 

سفر شازده کوچولو به سیارک چهارم:

در ادامه سفر شازده کوچولو در سیاره چهارم شازده کوچولو با تاجری رو به رو می‌شود که نمادی از انسانهای پول پرست است که همه چیز را می‌شمارند و بدون اینکه از دارایی خود استفاده کنند آن را در کشویی نگه داری می‌کنند. در این قسمت از داستان شازده کوچولو به تاجر که همه چیز را در شمارش می‌بیند می‌گوید:

 

 

- من یک گل دارم که هر روز آبش می دهم. سه تا هم آتش فشان دارم که هفته ای یک بار پاک و دوده گیری شان می کنم. آخر آتش فشان خاموش را هم پاک می کنم. آدم کف دستش را که بو نکرده! رو این حساب، هم برای آتش فشان ها و هم برای گل این که من صاحب شان باشم فایده دارد. تو چه فایده ای به حال ستاره ها داری؟

 

 

 

 

 

سفر شازده کوچولو به سیارک پنجم:

سیارک پنجم محل سکونت فانوس‌بانی است که نماد ایثار و فداکاری می‌باشد. این فانوس‌بان موظف است که هر شب یک بار فانوس را روشن کند و از آنجا که در این سیاره هر یک دقیقه یک بار دور خودش می چرخد فانوس‌بان مدام در حال خاموش و روشن کردن فانوس است . او بیان می‌کند که این یک دستور در قدیم بوده است و او باید به این دستور پایبند باشد.درقدیم سرعت گردش سیاره اینقدر نبوده است و او فرصت استراحت داشته اما الان که سیاره انقدر سریع می‌چرخد او فرصت استراحت ندارد و در حسرت یک چرت خواب است.

 

 

 

سفر شازده کوچولو به سیارک ششم:

سیاره ششم محل سکونت جغرافی دانی است که در حال نوشتن کتاب های کت و کلفت است. این سیاره نماد افرادی است که از نظر آن‌ها عشق ارزشی ندارد. جغرافی دان  از اینکه می فهمد شازده کوچولو از سیاره ای دیگر آمده شگفت زده می‌شود و از او سوال هایی در خصوص محل سکونت و سیارکش می پرسد. شازده کوچولو سیاره‌اش را برایش توصیف می‌کند از کوه‌های آتش‌فشانش می‌گوید و از گلش می‌گوید اما جغرافی دان حاضر به ثبت گلِ شازده کوچولو در کتب جغرافیایی نیست چون از نگاه او گل فانی است و چیزی که فانیست نباید در تاریخ ثبت شود

جمله ای که شازده کوچولو در این لحظه در دلش می‌گوید برای ثبت در تاریخ کافی است :

 

 

-گل من فانی است و جلوی دنیا برای دفاع از خودش جز چهار تا خار هیچی ندارد، و آن وقت مرا بگو که او را تو اخترکم تک و تنها رها کرده ام.

 

 

 

 

سفر شازده کوچولو به آخرین سیارک (زمین)

شازده کوچولو در نهایت با پیشنهاد جغرافی‌دان عازم زمین می‌شود جایی که در صحرایی در آفریقا با خلبان ما ملاقات می‌کند.

مواجهه شازده کوچولو با زمین بسیار خواندنی است. بخشی از این مواجهه خاطراتی است که شازده کوچولو از روباهی که دوستی را «اهلی شدن» و «اهلی کردن» می‌نامد و می‌گوید:

 

«اهلی کردن» چیز بسیار فراموش شده‌ای است. یعنی «علاقه ایجاد کردن». شازده کوچولو گفت: علاقه ایجاد کردن؟

روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسر بچه‌ای بیش نیستی؛ مثل صدها هزار پسر بچه‌ی دیگر و من نیازی به تو ندارم. تو هم نیازی به من نداری. من نیز برای تو روباهی هستم شبیه به صدها هزار روباه دیگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود...

شازده کوچولو گفت: کم کم دارم می فهمم... گلی هست... و من گمان می کنم که آن گل مرا اهلی کرده است....

 

 

روباه مهم‌ترین حقیقت زندگی را برای شازده کوچولو می‌گوید:

 

 

آدم‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند؛ ولی تو نباید فراموش کنی. تو هرچه را اهلی کنی همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی.

و قبل از رفتن، رازی را برای شازده کوچولو فاش می‌کند:

روباه گفت: خداحافظ و اینک راز من که بسیار ساده است: بدان که جز با چشم دل نمی‌توان خوب دید. آنچه اصل است از دیده پنهان است.

شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد تکرار کرد: آنچه اصل است از دیده پنهان است.

 

کتاب شازده کوچولو طبق نظرسنجی روزنامهٔ پاریزی‌ین در سال 1999، محبوب‌ترین کتاب قرن بیستم بوده و به همین دلیل «کتاب قرن» نامیده شده است.

 

نسخه‌های کتاب موجود در بازار ایران:

1-کتاب شازده کوچولو: ترجمه احمد شاملو : رقعی: شمیز : چاپ چهل و یکم: انتشارات نگاه ،103 صفحه ، قیمت 8000 تومان

2-کتاب شازده کوچولو : ترجمه ابولحسن نجفی:رقعی: شمیز: چاپ یازدهم : انتشارت نیلوفر 117 صفحه ، قیمت 9500 تومان

3- کتاب شازده کوچولو: ترجمه احمد شاملو :جیبی: گالینگور:چاپ چهل و ششم :انتشارات نگاه 103 صفحه، قیمت 9500 تومان

4- کتاب شازده کوچولو: ترجمه احمد شاملو :جیبی: شمیز :چاپ سی و هشتم :انتشارات نگاه 162 صفحه، قیمت 9500 تومان

5-کتاب شازده کوچولو: ترجمه احمد شاملو : رقعی: گالینگور  : چاپ سی و پنجم: انتشارات نگاه ،103 صفحه ، قیمت 15000 تومان

6- کتاب گویای شازده کوچولو: انتشارات نگاه به شکل خوانش کامل کتاب و اقتباس نمایشی با موسیقی و آواز

 

 

 

دانلود های رایگان کتاب:

 

 

1-دانلود کتاب شازده کوچولو به زبان انگلیسی

 

2- دانلود کتاب شازده کوچولو به زبان فرانسوی

 

این مقاله برگرفته از سایت خرید کتاب کتاب وب می باشد. در سایت کتاب وب می توان به خرید آنلاین کتاب پرداخت و از مزیت های خرید اینترنتی کتاب بهره برد. کتاب وب یک فروشگاه اینترنتی کتاب است.


  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

معرفی کتاب صید ماهی بزرگ

 

   کتاب صید ماهی بزرگ با کلماتِ مراقبه، هوشیاری و خلاقیت که بر جلدش نوشته شده، نظر هرکسی را جلب می‌کند. کتاب صید ماهی بزرگ به خصوص برای کسانی که در شروع کاری به دنبال ایده‌های ناب هستند، مفید است؛ ذهنشان را آرام، فعال، زنده و قوی می‌نماید و برای به قلاب انداختن ایده‌های بزرگ و خاص، آنها را  به اعماقِ وجودشان می‌برد، این کتاب هوشیاری و قدرتِ ذهنتان را رشد می‌دهد تا بهترین ایده‌ها را شکار کنید. کتاب صید ماهی بزرگ، مراقبه را به شما می‌آموزد تا روز به روز خلاق‌تر و شکوفاتر شوید و در یک کلام شما را به عمیق‌ترین جای درونتان می‌برد؛ جایی که در آن خلاقیت، ایده‌های عالی، سکوتِ رشد دهنده و آرامش موج می‌زند؛ نوشته‌هایش شما را با درونتان آشنا می‌کند و به شما یاد می‌دهد که هر چیز، شادی، رشد و اعجاز همه و همه از درون آغاز می‌گردد. کتاب صید ماهی بزرگ شما را با نیروی شهودتان آشنا می‌کند؛ نیرویی که دری است به سوی هر پیشرفت و تحقق آرزوهایتان و شما را آزاد و رها از هر منفی می‌گرداند. مراقبه‌ای که در کتاب صید ماهی بزرگ به آن بارها اشاره می‌شود شما را از زندانِ خشم‌ها و ترس‌ها نجات می‌دهد.

 

 

درباره‌ی دیوید لینچ، نویسنده‌ی کتاب صید ماهی بزرگ

  دیوید لینچ، نویسنده‌ی کتاب صید ماهی بزرگ از بهترین کارگردانان دوره‌ی ماست. 3بار نامزد جایزه‌ی اسکار شده است. فیلم‌های تأثیرگذارش مدام تحسین می‌شوند و بسیار خلاق است. پس از آشناییش با مراقبه، زندگی، افکار و درونش به کلی تغییر کرد و در این کتاب ما را به دنیایِ مراقبه فرا می‌خواند. لینچ راه دستیابی به بزرگترین ایده‌‌ها را به ما نشان می‌دهد. دیوید لینچ راه ورود به جهانِ جدیدی را برای ما باز می‌کند که سراسر آرامش، رشد و شکوه است.

 

 

 

مختصری در خصوص کتاب صید ماهی بزرگ اثر دیوید لینچ

 

  کتاب صید ماهی بزرگ را ورق می‌زنیم و هربار غافلگیر می‌شویم که آشنایی با درون و شهود چه تأثیراتِ عجیبی بر ما می‌گذارد و چگونه در کاری که عاشقش هستیم ما را سرشار از نبوغ و شکوفایی می‌کند. کتاب به خصوص حرف های زیادی برای فیلم سازان دارد. تخیل را در آنها قوی می‌کند؛ تخیلی که هرچند بزرگ، واقعیت زندگی شما را خواهد ساخت. این کتاب برای هنرمندان و به خصوص اهالیِ سینما بسیار مفید خواهد بود؛ از روند هجومِ ایده ها، پردازشِ ایده‌ها و تبدیلش به فیلم می‌گوید و دریچه‌ای است به سوی خلق هنرهای خاصی که دقیقا از درون آمده‌اند و به شما یادآوری می‌کند که با مراقبه، هوشیاری شما رشد می‌کند و در نتیجه‌اش درک و فهم شما از اطرافتان رشد می‌نماید. کتاب، ما را تا رشدِ خلاقیت پیش می‌برد و به ما جادویی عجیب را نشان می‌دهد که در آن بزرگترین‌ها را می‌توانیم خلق کنیم؛ کتاب از ما می‌خواهد با روش‌هایی ناب، لایه‌های سطحیِ وجودمان را کنار بزنیم و به اعماق دریایی برسیم که پر از ماهی‌های خارق‌العاده است.

 

 

 

 

کتاب صید ماهی بزرگ ما را به کجا می‌برد

 

  کتاب صید ماهی بزرگ، دست می‌گذارد بر منحصربه فردیِ خاصِ ما و آن را آشکار می‌کند و  ما را به دنیایِ عجیبِ درونمان می‌برد که پر از شگفتی و معجزه است، جایی که حتی نمی‌دانستیم وجود دارد! نگرانی‌های ما را برطرف می‌کند و ترس‌هایِ ما را به شجاعت تبدیل می‌نماید؛ در واقع جسارت و بی‌پرواییِ اعماقِ ما را بیرون می‌کشد تا با ایده‌های بزرگمان، خلق کنیم. مراقبه، درِ ورود به ایده‌های بزرگ و خاص، خلاقیتِ عجیب و رشدِ هوشیاری است؛ چیزی که بارها و بارها در کتاب به آن اشاره شده است. تعریف‌های دیوید لینچ از سینما و نوعِ برخوردش با سینما در کتاب جذاب و خواندنی است. با نوشته‌های کتاب، آرام آرام به این پی می‌برید که اطرافتان هرچه دارد و ندارد، دقیقا آیینه‌ی درونیِ خود شماست و بهتر است با نفوذ در درون، آنچه می‌خواهید را تغییر دهید. در هرحال و در هر مسیری از کار یا خلق هنر که باشید، از بین هزاران ایده در ذهنتان، تعداد زیادی، اضافی و نامناسب است و باید بتوانید این را تشخیص دهید و با جستجو در عمقِ وجودتان، خاص‌ترین ایده را بیابید و کتاب دقیقا شما را به عمقِ وجودتان راهنمایی می‌کند.

 

 

 

در لابه لای جملات کتاب صید ماهی بزرگ به چه می‌رسیم؟

 

   در لا به لای جملات ِ کتاب به خودمان و هویتِ واقعیمان می‌رسیم؛ ما در ذات، قوی، هوشمند و فوق‌العاده ایم و تنها باید با سکوتِ درونمان ارتباط بگیریم تا با سرعتِ نور به سرزمینی ناشناخته از درونمان راه یابیم که دقیقا شبیهِ سرزمینِ عجایبِ آلیس است. مراقبه جامعیتِ ذهنی، گیرایی، سرعت انتقال و پردازش را در شما به طرز شگفتی افزایش می‌دهد و شما را شادتر و پرانرژی تر می‌‌کند؛ همین باعث می‌شود در پیش بردن کارهایتان هم با کیفیت تر عمل کنید و هم سریع تر... دیوید لینچ با گریز زدن به خاطرات و روند ساختِ فیلم‌هایِ خود به شما نشان می‌دهد که افزایشِ تمرکز شما با مراقبه، چگونه بر تمامِ زندگیتان مؤثر خواهد شد. کتاب شما را به جادویِ یوگی های هندی می‌رساند و آنجا با آرامشی عجیب مواجه می‌شوید که خودتان هم می‌توانید صاحبش گردید. زندگیِ شما پس از ارتباط گرفتن با عمقِ درونتان چنان عمیق و پر از صعود خواهد گشت که تعجب می‌کنید چطور زندگیِ سطحیِ قبلی را تحمل می‌کردید؛ در واقع در خلالِ جملات کتاب به خودِ خودتان می‌رسید و قدرتی را می‌یابید که پیش از این در زندگیتان ندیده بودید.

 

 

سینمای دیوید لینچ در کتاب صید ماهی بزرگ

 

  قصه‌ی شکل گیریِ فیلم‌های منتقد پسندِ دیوید لینچ را در کتاب از زبانِ خودش خواهید خواند و خواهید دید که در مسیر فیلمهای خوش ساختش چگونه ایده‌ها را پیدا و پردازش می‌کرده است. مراقبه، لینچ را به قدرتِ ماوراییِ روحش وصل می‌کرده و همین شورِ درونی در فیلم‌هایش جاری می‌شده؛ اشکالاتِ کارش و ناهماهنگی‌ها را در مراقبه و سکوت کشف می‌کرده و مدام در حالِ دمیدنِ روح و اعجاز در فیلم‌هایش بوده است. او به جایی بسیار عمیق در درونش می‌رفته تا هوشیاریش را گسترش دهد و با رشدِ درکش، ساخته‌هایش را متعالی تر کند. افزایش درک و فهم از هر چیز، یکی از نتایجِ شیرینِ مراقبه است. لینچ در کتابش به فیلم‌سازان توصیه می‌کند سختیِ کار را با رسوخ در عمقِ خود، آسان کنند و شادتر شوند چراکه در شادی، ذهن فعال‌تر عمل می‌کند. آنقدر نکاتِ شیرین از پروسه‌ی ساختن فیلمهایِ دیوید لینچ در کتاب هست که برای هر کارگردان و اهلِ سینمایی، می‌تواند کلاسِ درسِ بزرگی باشد.

 

 

 

 

 

کتاب صید ماهی بزرگ شما را عمیق می‌کند.

 

  کتاب صید ماهی بزرگ شما را عمیق، ایده هایتان را بزرگ و کارهایتان را خاص و برند می‌کند؛ چراکه با درونتان آنها را رقم زده اید و اثر انگشتِ شما که مشابهش در دنیا نیست، بر آنها خورده است. وقتی با درونتان کارها را انجام می‌دهید، نه نیاز به تقلید دارید نه تعریفِ بیش از حد از کارتان و نه تلاشهای فرسایشی بلکه آرام و مطمئن پیش می‌روید و خلاقانه ترین اثرها را می‌سازید. بعد از مراقبه‌ها با خودتان چنان آشتی می‌کنید و چنان باور به خود در شما شکل می‌گیرد که دیگر از نشان دادنِ هویتِ واقعیتان ابایی ندارید و کاملا خودتان می‌شوید. در این کتاب از عشقِ وافرِ لینچ به سینما، ایده پردازی و مراقبه می‌خوانیم و هیجان زده می‌شویم که خودمان هم با مراقبه، هر روز اوضاعِ بیرونیمان را بهبود بخشیم. مراقبه تا جایی برای لینچ مفید و مثمرثمر بوده که بنیادی بر پا کرده برای آموزش جهانیِ آن.. مراقبه از دیدِ لینچ، چنان بر قدرت و توانِ شما می‌افزاید که در برابر هر چیز در دنیا محکم تر و درست تر رفتار خواهید کرد.

 

 

مراقبه، همه‌ی آنچه در پیِ بهبودش هستید، اصلاح می‌کند.

 

   شاید تلاشهای بسیاری در زمینه‌ی کارتان کرده اید و آگاهیِ زیادی کسب نموده اید اما هنوز نتیجه‌ی دلخواهتان را کسب نکرده اید؛ در کتابِ صید ماهی بزرگ می‌خوانید که با مراقبه، جهتِ تلاش‌هایتان را به سمتِ تغییر و شکوفایی ببرید و خودتان را از طریقِ درونتان تغذیه کنید تا قوی و قوی تر شده و در دنیا بهتر و بهتر عمل کنید. در کتاب از تعادل در همه چیز، شناختِ خود و رابطه با درون برای تغییر اوضاع می‌خوانید؛ با مراقبه محکم، زلال و شفاف می‌شوید و اجازه‌ی دخالت به دیگران را نمی‌دهید و با قدرت در کارتان پیش خواهید رفت. اینکه کارگرانی قوی، از روندِ ساختِ فیلم‌هایش و ماجراهایِ پیش آمده حینشان بنویسد، بسیار جذاب، شیرین و آموزنده است و دید هر هنرمندی را رشد خواهد داد. کتاب صید ماهی بزرگ همچنان به چیزهایی که بعد از یافتنِ ایده به آنها نیاز داریم، اشاره می‌کند تا ایده‌ها در حدِ ایده نمانند و تبدیل به اثری با شگوه گردند. البته باید بدانید که مراقبه اثرات زیاد و شگفت انگیزی دارد، نه فقط یافتن ایده. بلکه توان، شور و هنرِ خلق را در شما افزایش می‌دهد و خواهید دید از همیشه شادتر و تواناتر گشته اید.

 

 

 

کتاب صید ماهی بزرگ به ما یاد می‌دهد که مراقبه، باعث می‌شود به اطرافمان نور و انرژی دهیم

 

  در کتاب صید ماهی بزرگ می‌آموزیم که مراقبه ما را سرشار از شادی، خوشبختی، آرامش و توان می‌کند؛ همه‌ی اینها از درون ما به اطراف سرازیر می‌شود و ما می‌توانیم تاریکی‌ها را روشن کنیم و بر همه‌ی اطرافمان تأثیر بگذاریم. مراقبه شما را به جادویِ معنویت می‌رساند؛ این جادو وجودِ شما را زلال می‌کند و شما این پاکی را در بیرون نمایان می‌کنید و از خود تأثیری سراسر مثبت بر جا می‌گذارید؛ بی هیچ منفی و سیاهی... مراقبه باعث می‌شود همه‌ی خودتان چه قسمتهای خوب و چه قسمتهای نادرست را بشناسید، چه احساس شادی و چه غمتان را درک کنید، چه آرامش و چه عصبانیت را در خود نگاه کنید و در نهایت از همه‌ی حس‌ها برای خلق کمک بگیرید اما در زندانِ منفی‌ها اسیر نشوید و مثبت‌ها را تقویت کنید. مراقبه، تجربه‌یِ آگاهانه‌یِ خلق و تأثیر بر دنیاست؛ تجربه ای که از اعماقِ وجودتان شکل گرفته و بر اعماقِ جهان ثبت می‌شود. مراقبه درد را از شما دور می‌کند؛ پذیرش و ایمان را در شما رشد می‌دهد و شما با ایمان، شادی و آرامشتان، اثرهای شگفت انگیزی خلق خواهید نمود. شاید شما در کارتان در حالِ انجام اشتباهاتِ خطرناکی باشید، به خصوص اگر دستی بر فیلم و سینما دارید، این اشتباهات را با لینچ مرور کنید و به بررسی کارهایتان بپردازید. ایده رنگ، نور، معجزه و روح در کارهای شماست، آن را جدی بگیرید و در انتخابش دقت کنید. با مراقبه‌ی درست و دقیق، رازهایی برایتان فاش می‌شود و به نقطه ای در درونتان می‌رسید که پر از شکوه است؛ میتوانید دستتان را دراز کنید و تکه ای از این شکوه، راز و قدرت را بیرون بیاورید و بعد با آن اثری به یاد ماندنی خلق کنید.

 

 

 

 

 

کلامِ آخر در کتاب صید ماهی بزرگ

 

   در کتاب با مراحلِ مختلفِ مراقبه‌ها آشنا می‌شویم؛ در واقع همه‌ی مراقبه‌ها ما را به عمق نمی‌برند و باید انواع آن را بشناسیم و بیاموزیم و قطعا باید صبورانه و پیوسته انجامش دهیم تا به نتایجِ شگفت‌آورش دست یابیم. بزرگترین دستاوردِ مراقبه، خودت شدن می‌باشد؛ وقتی خودت شوی و با درونت مواجه گردی، قدرتهای عظیمِ روحیت را خواهی شناخت و دیگر کمتر چیزی آزارت خواهد داد؛ در واقع رنج‌ها را با قدرت پشت سر خواهی گذاشت؛ رؤیاهایت را تفسیر خواهی کرد و از هرکدام چیزی خواهی آموخت. کتاب صید ماهی بزرگ، با تمرکزش بر درون، شما را با دریایِ شادیِ وجودتان آشنا میکند . وقتی دل به آن دریا زدید، اعجاز و شکوه را خواهید دید و بهترین‌ها در انتظارتان خواهد بود. لینچ در کتاب به شیرینی از روندِ جذابِ ساختِ فیلم‌هایش می‌گوید و در هر کدام چیزی را به می‌آموزد و در آخر از ما می‌خواهد با مراقبه‌ی هر روزه و همیشگی، از تاریکی‌ها و ترس‌ها خارج شویم و به شجاعت، نور و شادی برسیم. کتاب صید ماهی بزرگ را اگر در شروعِ انجام کاری هستید، بخوانید تا چنان به شما دید دهد و در رشدِ خلاقیت و هوشیاریتان تأثیر بگذارد که بعد از پایانِ کتاب و انجام آنچه گفته، همه چیز را در حالِ تغییر ببینید. همه در تلاشهای فرسایشی غرق هستند و در سطح، بدون شادی پیش می‌روند اما اگر این کتاب را بخوانند، به جایی از عمق و درونشان می‌روند که پر از جادوست و این جادوها، دنیای بیرونشان را کن فیکون خواهد کرد.

این مقاله برگرفته از سایت کتاب وب می باشد

خرید کتاب

خرید اینترنتی کتاب

فروشگاه اینترنتی کتاب

ارسال رایگان کتاب

فروشگاه کتاب


  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

معرفی کتاب خودت باش دختر

 

یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز، آمازون و سایر فروشگاه‌های بزرگ فیزیکی و آنلاین، کتاب خودت باش دختر اثر ریچل هالیس است. این کتاب چه از لحاظ سطح نگارش و چه از لحاظ محتوا، آنقدر قوی و فوق العاده است که از طرف بسیاری از افراد صاحب نظر، پیشنهاد شده است. شاید کتاب خودت باش دختر یکی از دوست داشتنی‌ترین کتاب‌هایی شود که تا کنون خوانده‌اید.


درباره ریچل هالیس: نویسنده کتاب خودت باش دختر


همانطور که گفته شد، کتاب خودت باش دختر اثری از ریچل هالیس است. او که یک زن موفق خودساخته است که در نهم ژانویه 1983 در کالیفرنیا متولد شد. پس از اتمام دوران دبیرستان، به واشنگتن رفت و در Miramax شروع به کار کرد. در آنجا با همسر خود آشنا شد و یک شرکت برنامه‌ریزی به نام «رویداد‌های شیک» تاسیس کردند. او هم اکنون 4 فرزند دارد و چه از لحاظ زندگی حرفه‌ای و چه از لحاظ زندگی زنانشویی، جزو موفق‌ترین افراد محسوب می‌شود.
مشکلات موجود در زندگی ریچل هالیس بسیار زیاد بود و پس از خودکشی برادرش،این مشکلات بیشتر و بیشتر شد. با وجود اینکه ریچل یک زندگی پر تلاطم داشت ، هرگز افسرده و نا امید نشد و شادی را در خود حفظ کرد. 
تمامی این اتفاقات دست به دست هم دادند تا نگرش ریچل نسبت به زندگی عوض شود. او دانست که زندگی موفق و شاد تنها به دست خودش ساخته می‌شود و هیچ کسی نمی‌تواند آنرا برایش ساخته و پرداخته کند. در همین هنگام بود که تصمیم گرفت تا کتاب خودت باش دختر را به رشته تحریر درآورد.


درباره کتاب خودت باش دختر

ریچل هالیس به این کتاب چاشنی شادی، فعالیت و امید به زندگی اضافه کرده است. از آنجایی که شخصیت ریچل هالیس فعال و سرشار از امید است، کتاب خودت باش دختر نیز از این روحیات غنی است؛ چرا که این کتاب شامل تجربیات شگفت انگیز نویسنده آن (ریچل هالیس) است. جالب است بدانید این کتاب شامل تجربیات 30 سال از زندگی زنی موفق و شاد است.
روی سخن این کتاب با آن دسته از زنانی است که شوق زندگی نداشته و امید به زندگی را از دست داده‌اند. ریچل هالیس اعتقاد دارد که سرنوشتش همانند بسیاری از زنان گوشه و کنار جهان است؛ پس برای کمک رساندن به آنان، این کتاب شگفت انگیز را نگارش کرده است.
این کتاب که در بیست فصل نوشته شده است، شامل 20 دروغ بزرگی است که به خودمان می‌گوییم و این دروغ‌ها باعث می‌شوند که خود واقعی‌مان را گم کنیم و شخصیتی دروغین از خویش بسازیم. البته این کتاب تنها جنبه هشداری ندارد و با استفاده از شگرد‌های خلاقانه و جذابی نگارش شده است که بتواند در کمترین زمان، خود واقعی‌تان را به شما هدیه دهد.

همانطور که گفته شد، کتاب خودت باش دختر  یکی از محبوب‌ترین و دوست داشتنی‌ترین کتاب‌های چند سال اخیر است؛ اما چه چیزی سبب موفقیت بسیار این کتاب شده است؟

 

در پاسخ باید بگوییم که ریچل هالیس علاوه بر محتوای خوب و ارزشمند، جزئیات کوچک زندگی خود را نیز در این کتاب آورده است. این موضوع سبب شده تا مخاطب وارد دنیای نویسنده شود و ارتباط واقعی‌تری با زندگی او برقرار کند.
ارتباط سریع مخاطب با زندگی شخصی و پر فراز و نشیب ریچل هالیس سبب شده تا احساس خستگی حین مطالعه کتاب خودت باش دختر سراغ شخص نیاید و

اشتیاق و علاقه حین خواندن کتاب حفظ شود. این یکی از ویژگی‌های کتاب‌های معروف است که نوشته‌های واقعی دارند و از هرگونه دروغ‌گویی یا پرده پوشی در بیان حوادث خودداری کرده‌اند.
از آنجایی که مخاطبان این کتاب بانوان هستند، درک آنان از شرح زندگی نویسنده که اتفاقاً او هم یک زن است، بیشتر می‌شود. به طور کلی اگر بخواهیم فضایی که این کتاب در مغز مخاطب ایجاد می‌کند را تشریح کنیم، خواهیم گفت: « ریچل هالیس در کتاب خودت باش دختر به مغزتان می‌گوید که من هم مشکلات تو را دارم و تو را درک می‌کنم اما انتخاب کرده‌ام که شاد باشم و موفق.»


چند نکته درباره کتاب خودت باش دختر


معمولاً دلایلی که سبب پرفروش شدن یک کتاب شده و آنرا در کشورهای مختلف به محبوبیت زیادی می‌رساند، بسیار است. در ادامه به ذکر نکاتی می‌پردازیم که در پرفروش شدن کتاب خودت باش دختر نقش مهمی داشته‌اند:


صمیمیت زیاد کتاب خودت باش دختر


شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که شروع به خواندن یک کتاب می‌کنید اما به دلیل جملات فضایی و اصطلاحاً خشک، آنرا ادامه نمی‌دهید. درواقع علت این موضوع، نبودن صمیمیت در جملات و حتی کلمه‌های کتاب است. کتابی که سرشار از صمیمیت و صداقت باشد، با کتابی که مطالبی صرفا آموزشی و خشک دارد، تفاوت بسیاری خواهد داشت. کتاب خودت باش دختر در کمال صمیمیت و سادگی نوشته شده که ارتباط سریعی بین نویسنده و مخاطب برقرار می‌کند و اشتیاق خواندن را در او حفظ می‌کند.


قابل اثبات بودن مطالب کتاب خودت باش دختر


یکی از مزایای کتاب‌هایی که بر پایه داستان واقعی و شخصی هستند این است که قابل اثبات‌اند. با مطالعه نوشته‌های کتاب و مطابقت دادن با داستان نویسنده و جایگاه فعلی وی، می‌توان درستی مطالب کتاب را اثبات کرد. اگر کتاب خودت باش دختر که داستان ریچل هالیس است را بخوانید و آنرا نتیجه جایگاه فعلی و موفقیت وی بدانید، بیشتر به مطالب آن احترام خواهید گذاشت و بهتر به آن عمل خواهید کرد.


ادغام شدن سبک‌های نگارش در کتاب خودت باش دختر


نویسنده در نگارش کتاب خودت باش دختر از سبک‌های متفاوت نگارش محتوا استفاده کرده که خستگی حین مطالعه را به صفر نزدیک می‌کند. ریچل هالیس علاوه بر اینکه در این کتاب داستان زندگی خود را بیان می‌کند، قسمت‌هایی از کتاب را به سخن مستقیم با مخاطب و بیان توصیه‌هایی صمیمانه اختصاص داده است. علاوه بر توصیه و نصیحت‌هایی صمیمانه، در بخش‌هایی از کتاب نیز شاهد هشدارها و مثال‌هایی قشنگ و زیبا هستیم که جنبه آموزشی و انگیزشی دارند.


 

محبوبیت زیاد کتاب خودت باش دختر


یک کتاب مشهور، از همان ابتدا محبوب است و توسط افراد معمولی پیشنهاد می‌شود. شاید دلیل اینکه این کتاب هفته‌ها در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز در سال 2018 قرار داشت، محبوبیت آن در بین مخاطبان باشد. جالب است بدانید این کتاب به شکل ویروسی توسط مخاطبان معمولی به اعضای خانواده یا دوستانشان تبلیغ شد و عمده فروش آن به دلیل همین توصیه‌های دوستانه بود.



این مقاله بر گرفته از سایت فروش اینترنتی کتاب وب می باشد. در این سایت می توانید به خرید کتاب بپرازید. این فروشگاه کتاب تلاش کرده است تا با جمع آوری بهترین کتاب ها از بهترین نشر ها نیازهایی شما را به عنوان یک فروشگاه اینترنتی کتاب برطرف نماید. فروشگاه اینترنتی کتاب وب با سرویس ارسال رایگان کتاب به عنوان یک فروشگاه آنلاین کتاب رسالت خود را می شناسد و سعی در آن دارد تا در سریعترین زمان ممکن کتاب های شما را به دستتان برساند.

کتاب وب


  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

کتاب بیشعوری مناسب چه کسانی است؟

وقت‌هایی در زندگی ما هست که از رفتارهای ناشایست و غیرمتعارف و غیر قابل قبول اطرافیان خود به ستوه آمده باشیم و ندانیم دلیل این رفتارها چه چیزی می‌تواند باشد. در مواجه با این سؤال نمی‌دانیم چه پاسخی باید به خودمان بدهیم و در دریایی از ابهام غرق می‌شویم. برای رفع این ابهام نیاز به کمک داریم. این کتاب می‌تواند همان کمک بیرونی برای شناخت بیشعوری افراد موجود در جامعه باشد. اگر هم به دنبال ایجاد تغییرات مثبتی در رفتارهای خود هستید این کتاب به عنوان یک کتاب در موضوع خوددرمانی می‌تواند مفید باشد. 

موضوع اصلی کتاب بیشعوری، روانشناسی یکی از تیپ‌های جامعه است. البته کتاب بیشعوری را نمی‌توانیم یک کتاب علمی در این حوزه بدانیم، چون واقعیت‌های جامعه را با لحن طنزآلودی توضیح می‌دهد.

نویسنده‌ی کتاب، خاویر کرمنت و مترجم آن محمود فرجامی است. این کتاب مدت‌ها در انتظار دریافت مجوز ارشاد بود و مترجم کتاب که امیدی به دریافت مجوز از وزارت ارشاد نداشت، تصمیم گرفت کتاب را در وبگاه شخصی خود منتشر کند و از علاقه‌مندان خواست در صورت تمایل مبلغی را به اندازه‌ی پول یک پیتزا به حساب مترجم واریز کنند.

این روند ادامه داشت  تا در سال 1393 این کتاب توسط نشر تیسا مجوز گرفت و منتشر شد و بلافاصله در شمار پرفروشترین کتاب‌های سال قرار گرفت و به‌سرعت به چاپ بیستم رسید. اکنون نیز این کتاب به چاپ سی و هفتم رسیده است و در حال حاضر جزء کتاب‌های پرفروش چند سال اخیر ایران نیز هست. این کتاب در 5 فصل و 192 صفحه تدوین شده است.

 

مروری بر کتاب بیشعوری:

دکتر خاویر کرمنت بیشعوری موجود در جامعه را یک بیماری می‌داند. یک بیماری مسری و خطرناک. او این بیماری را خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشر می‌داند و بیان می‌کند هرچه یک بیماری خطرناک‌تر و شایع‌تر باشد مقابله با آن ضروری‌تر است. برای مقابله با این معضل بزرگ تاریخ بشریت نیاز به یک راهنمای عملی ارزشمند می‌باشد که این کتاب می‌تواند همان منبع ارزشمند باشد. با اینکه ماجراهای ذکرشده در این کتاب ساختگی است اما همگی آن‌ها به واقعیت نزدیک هستند و به شکلی ملموس در زندگی ما وجود دارند.

 کتاب با مقدمه‌ای از مترجم و پیشگفتار نویسنده شروع می‌شود. خاویر کرمنت در این پیشگفتار می‌گوید که چه اتفاقی افتاد که وی را بر آن داشت که چنین منبع ارزشمندی را تدوین کند. دکتر خاویر کرمنت از سطح رفاه و زندگی اجتماعی قابل قبولی برخوردار بود. ماجرا از جایی شروع می‌شود که پسر وی به جای ادامه دادن مسیر راه ترسیم‌شده توسط پدر تصمیم می‌گیرد که به استخدام ارتش درآید و علی‌رغم مخالفت پدر بر تصمیم خود استوار می‌ماند و مسیر خود را انتخاب می‌کند. این شروع بحران‌های شخصی دکتر کرمنت می‌باشد که پس از آن همسر و دخترش هم او را ترک می‌کنند . کرمنت که درمانده شده بود در نهایت با مراجعه به مشاورش و مشاجره‌ی فراوان با او خود را یک بیشعور می‌داند و درصدد این برمی‌آید که مشکل خود را حل کند.

 

چه کسی بیشعور است:

نویسنده‌ی کتاب بیشعوری معتقد است که بی‌شعورها افرادی نابغه و باهوش هستند. نابغه‌هایی خودخواه، مردم‌آزار و با اعتماد‌به‌نفسی کاذب. این افراد با منفعت‌طلبی‌های خود، در نهایت به خود و جامعه‌شان آسیب می‌زنند. به قلم نویسنده اکنون دنیا به کام بیشعورهاست و گویی بیشعورها سال‌هاست در جهان متحد شده‌اند.  به همین دلیل معتقد است باید کاری کرد وگرنه بیشعورها دنیا را نابود می‌کنند. اوهمچنین در فصل اول از این کتاب می‌گوید بیشعوری یک نوع اعتیاد است. اعتیاد به قدرت، عدم وظیفه‌شناسی و شهوت تسلط بر دیگران. در کتاب بیشعوری بیشعورها را می‌توان از رفتار قلدرمآبانه‌شان شناخت و همچنین بیان می‌کند اگر با این رفتارها به نتیجه‌ی مورد علاقه‌شان نرسند شروع به حقه‌بازی و کلک می‌کنند و قانون و مقررات انگولک می‌کنند. از نظر او بیشعورها قبول نمی‌کنند که باید مسئولیت‌پذیر باشند و یا دست‌کم زیر حرفشان نزنند و حاضر به پذیرش اشکال و اشتباه در کارشان باشند.

در کتاب بیشعوری با چند خصیصه‌ی بیشعورها آشنا می‌شویم که به شرح ذیل است:

  1.     خودپسندی فجیع
  2.     نفرت‌انگیزی بی حد
  3.     خیرخواهی متکبرانه
  4.    ضمیر ناخودآگاه غیر قابل نفوذ
  5.     کسب قدرت با خوار و ضعیف کردن دیگران
  6.     امتناع از صفات اصلی انسانی
  7.     سوءاستفاده‌ی بی‌رحمانه از آدم‌های ساده

در کتاب بیشعوری با انواع مختلف بیشعور  نیز آشنا می‌شویم:

  1. بیشعور اجتماعی
  2. بیشعور تجاری
  3. بیشعور مدنی
  4. بیشعور مقدس‌مآب
  5. بیشعور عرفان‌باز
  6. بیشعور دیوان‌سالار
  7. بیشعور بیچاره
  8. بیشعور شاکی

نویسنده در فصل سوم کتاب بیشعوری به بررسی ابتلای دسته‌جمعی جامعه به بیشعوری می‌پردازد و در نهایت در خصوص زندگی با بیشعورها و روش‌های در امان ماندن از گزند آن ها صحبت می‌کند. روش‌هایی برای کار کردن با بیشعورها، برخورد با دوستان بیشعور، ازدواج با بیشعورها و سایر موقعیت‌های مشابه را معرفی می‌کند و روش‌های درمان بیشعوری را نیز شرح می‌دهد. از نظر او قدم  اول در درمان بیشعوری شناخت و آگاهی به بیشعور بودن است و معتقد است فرد تنها با قبول این قسمت از درمان می‌تواند به مراحل بعدی درمان برود. در ادامه‌ی این فصل نویسنده روش‌ها و ابزارهای درمان را معرفی می‌کند.

 

معرفی کتاب بیشعوری را با آخرین جمله‌ی کتاب به پایان می‌بریم:

«واقعیت تلخ آن است که بوی گند بیشعوری از سراسر دنیا به مشام ما می‌رسد و اگر برای زدودن آن کاری نکنیم به فاجعه خواهد انجامید. فاجعه آن وقتی است که دیگر این بو را احساس نکنیم به این دلیل که شامه‌مان به آن عادت کرده باشد.»

حال شما به این پرسش پاسخ دهید که آیا بویی حس نمی‌کنید؟

 

خرید کتاب بیشعوری با ارسال رایگان

  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

کتاب دیالکتیک روشنگری

کتاب دیالکتیک روشنگری هورکهایمر و آدورنو در ماه‌های پایانی جنگ جهانی دوم نوشته شد. می‌توان این اثر با آثار دیگری که در همان دوره توسط فیلسوفان آلمانی‌زبانِ تبعیدشده نوشته شده است، از قبیل جامعه‌ی باز و دشمنان آن پوپر و ویرانی خِرَد لوکاچ، در آن چیزی که خودِ پاور «سهم داشتن در تلاش جنگی» می‌خوانْد مقایسه کرد. چنین مقایسه‌هایی راهگشا هستند.

پوپر فیلسوف علم، و مقیم لندن بود. جامعه‌ی باز - از منظر دموکراسی غربی – راهی را ترسیم می‌کند که در آن، نوع خاصی از تفکر نامتساهل (و بنابراین «غیرعلمی») خود را در فلسفه‌های سیاسی تمامیت‌گرا بازتولید می‌کند: افلاطون نماینده‌ی قدیمی این سنت است، حال آنکه نماینده‌های مدرن آن یعنی هگل و مارکس، علی‌رغم تفاوت‌های سیاسی سطحی‌شان، نویسندگان دیکتاتوری‌های سده‌ی بیستمی، از هر رنگ معرفی می‌شوند. در مقابل، گئورگی لوکاچ، نویسنده‌ای مقیم اتحاد جماهیر شوروی و متافیزیک‌دانی پای‌بند به سوسیالیسم بود. از نظر او، مارکس، و نیز تا حدود زیادی هگل، منشأ اصلی نظام‌های سیاسی روشن‌بین و انسانی هستند. قدرت «سوسیالیسم علمی» دقیقاً در آمیختگی‌اش با بصیرت‌های فلسفه‌ی دیالکتیکی نهفته است. کتاب دیالکتیک روشنگری با هر دوی این آثار متفاوت است، زیرا نه تنها با فلسفه تحت حکومت نازی‌ها طرف است، بلکه همچنین با سرمایه‌داری بی‌پروای بازار آزاد حاکم در محل اقامت موقت نویسندگان این کتاب، یعنی ایالات‌متحده، روبرو است. این کتاب نقد فرهنگی محافظه‌کارانه است، که در سطح مفهومی به هیچ وجه قابل مقایسه با آثار مورد پذیرش نازی‌ها نیست. هرچند نمی‌توان گفت که این کتاب از نظر سیاسی آشفته است، اما از میان سه کتابی که اشاره شد، ناروشن‌ترین بدیل ممکن را برای ایراداتی که مطرح می‌کند، ارائه می‌دهد.

با این حال، کتاب دیالکتیک روشنگری شاید نسبت به دو بیانیه‌ی دیگر، تأثیر گسترده‌تری داشته است. کتاب لوکاچ مفصلاً به سوسیالیسمی پای‌بند است که بعدها بسیار بی‌اعتبار شد. پوپر، هرچند فیلسوف علمی توانا است و نویسنده‌ای چیره‌دست، در تاریخ فلسفه عمق لازم را ندارد. در مقابل، هورکهایمر و آدورنو استدلال‌هایشان منسجم است، نظام فکری‌شان اس و اساس دارد، و سنجیده از دانش تجربی وسیعی کمک می‌گیرند.

با این حال، این کتاب به دلیل محافظه‌کاری‌اش تنها زمانی دراز پس از پایان جنگ توانست اثر خود را بگذارد. کتاب توسط جنبش دانشجویی آلمانی در اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ «کشف شد»، و از روی نسخه‌ی اصلی کپی‌های غیرقانونی بسیاری تهیه و دست به دست گشت. آن زمان، در میانه‌ی جنگ ویتنام، احساسات ضدآمریکایی کتاب طوری مقبول افتاد که در ۱۹۴۷، زمان نخستین انتشار، چنان مقبولیتی نیافته بود. برای خودِ نویسندگان کتاب، که دیگر سال‌ها بود در کرسی‌های فلسفه در فرانکفورت جایگاه یافته بودند، این بدنامی انقلابی ناگهانی هر چه بود مایه‌ی خجالت بود و به رویارویی تلخ با دانشجویان رادیکالی انجامید که می‌خواستند تعهدی برای آنان قائل شوند که به نظرشان اکنون به آن خیانت شده بود. این برخوردها بدون شک در مرگ زودهنگام آدورنو در ۱۹۶۹ تأثیر داشت.

اکنون به طور جزئی بررسی می‌کنم که این تعهدات چه بودند و تا چه حد می‌شود و مفید است که از آنها در نگرش به صحنه‌ی جهان امروز بهره برد.

جهش انتقادی کتاب دیالکتیک روشنگری

کتاب دیالکتیک روشنگری بیش از همه «بربریت» آلمان نازی را هدف قرار داده است.  این نقد، سرکوب و فجایع واقعی که توسط حکومت صورت می‌گیرد را مدنظر دارد و تلاش می‌کند آنها را در یک پیش‌زمینه‌ی فلسفی گسترده‌تر تبیین کند.

          هورکهایمر و آدورنو روی مشکلاتی از قبیل «اسطوره‌سازی » فلسفه توسط متفکرانی چون بورخارت ، ویلاموویتز-مولندورف ، و کلاگز ، و استفاده از نیچه برای توجیه نیهیلیسم اخلاقی نازی‌ها انگشت می‌گذارند. علاوه بر اینها، انتقاد نویسندگان به جنبه‌هایی از سرمایه‌داری آمریکایی گسترش می‌یابد، خصوصاً اخاذی  و دیگر رفتارهای انحصارطلبانه از یک‌سو، و «سرگرمی» -یعنی تحمیق ایدئولوژیک فرهنگ که توسط هالیوود و صنعت تفریح انجام می‌شود – از سوی دیگر مورد توجه قرار می‌گیرند. چنانکه عنوان کتاب نشان می‌دهد، یکی از وجوه اثرْ تحقیق انتقادی مفهوم «روشنگری» است. این بحثْ مشتمل بر تحلیل کلی خطرات نهفته در روشنگری و تحقیقاتی خاص در دو حوزه که روشنگری در آن شکست خورده، یعنی «صنعت فرهنگ‌سازی» و یهودستیزی، مضمون اصلی کتاب را تشکیل می‌دهد. اما از جهاتی مهم‌ترین بخش‌های کتابْ دو قرائت مخالف‌خوان از دو منبع فرهنگی کلاسیک، یعنی ادیسه و ساد ، است هرچند این دو بخش عنوان «ضمیمه» بر خود دارند. نویسندگان از ادیسه استفاده کرده‌اند تا نشان دهند علی‌رغم تلاش آلمانی‌ها برای شبیه کردن فرهنگ قهرمانی‌شان به اسطوره و افسانه، ظهور کنش‌گران اجتماعی، ظهور مبادله‌ی بازاری، و ظهور انسان اقتصادی  یکی از دغدغه‌های آگاهانه‌ی فرهنگ پیشاهلنی است که با مهارت و تیزبینی توسط هومر در ادیسه به تصویر کشیده شده است. جستارِ پیرامون ساد به فروپاشی اخلاقیات در نتیجه‌ی تأثیرات روشنگری می‌پردازد. نویسندگان می‌خواهند نشان دهند که «منِ» صوری‌شده  که توسط معرفت‌شناسی کانتی نمود یافته است، به مفهومی تشریفاتی و نهایتاً توخالی از کنشِ درست بدل می‌شود.

          جستاری که صرف‌نظر از مجموعه گزین‌گویه‌های انتهایی، پایان‌بخش کتاب است «عناصر یهودستیزی: مرزهای روشنگری» نام دارد. در این جستارْ نویسندگان بلندپروازانه می‌کوشند آگاهی سرکوب‌گری را که به باور آنها مسئول نهایی بسیاری از جنایت‌های تاریخ معاصر است، به شیوه‌ای روان‌درمانگرانه  استخراج کنند. کتاب با زیرعنوان «قطعه‌های فلسفی» نام‌گذاری شده و ساختی گزین‌گویه‌ای، و نه نظام‌مند، دارد. اما تصویری که به دست می‌دهد منسجم و روشن است.

بیگانگی

درون‌مایه‌ی اصلی کتاب دیالکتیک روشنگری بیگانگی است. بیگانگی یعنی این مفهوم مارکسیستی، روان‌درمانگرانه، یا در واقع رمانتیک که نوع بشر از جهان طبیعی بیگانه شده است . یک جای کار ایراد دارد؛ انسان‌ها در قبال طبیعت، و سرانجام در قبال خودشان خشونت به خرج می‌دهند. کارگران زندگی‌شان را در بند مشاغلی که از آن‌ها بیزار اند صرف می‌کنند، و محصولاتی می‌سازند که به کار هیچ‌کس نمی‌آید و موجب تخریب محیط زیست‌شان می‌شود، درگیر نزاع‌های بیهوده و فرساینده با خانواده‌هایشان، همسایه‌هایشان، دیگر گروه‌های اجتماعی، و ملت‌هایشان می‌شوند. کارگران در ترتیبات کاری و سلسله‌مراتبی بی‌معنا گرفتار اند که مانع می‌شود خود را تحقق بخشند یا ایده‌ها و خلاقیت خودشان را دنبال کنند. آنان از زیبایی روستا جدا افتاده‌اند و از الهامات فرهنگ و هنر محروم گشته‌اند. ارزش انسانی به ارزش‌های بازار تقلیل می‌یابد: تو چیزی غیر از درآمدت نیستی. «آزادی» کذایی که دوره‌ی مدرن نماینده‌ی آن بود خلاصه می‌شود در تغییر یک نوع بردگی (در تملک ارباب فئودال بودن) به نوع دیگر (اسیر نیاز به تحصیل درآمد بودن). تبعات این بیگانگیْ خود-تغذیه-کننده هستند: هر قدر آدمیان بیشتر برای حفظ جهنم مصنوع‌شان تقلا کنند، بیشتر با مشکلاتی که از همین تقلا نشأت می‌گیرند احاطه می‌شوند. بیگانگی صرفاً نشانه‌ی نقصانی جدی در جهانی که آدمیان آفریده‌اند نیست، بلکه خطایی است که تدریجاً به فروپاشی درونی نهایی کل نظام منجر خواهد شد. سرآغازهای این فاجعه در وحشتی که به خاطر فاشیسم و نازیسم دامنگیر جهان شده مشهود است. اگرچه در سطح فردی هم نشانه‌های این فاجعه را در فلاکت‌های ناشی از سکسوالیته‌ی درهم‌ریخته و احساسات فرومرده، در جهان سرمایه‌داری مدرن – از جمله به وضوح در ایالات‌متحده – می‌توان دید.

اینجا و اکنون

آدورنو و هورکهایمر نقطه‌ی مقابل بیگانگی را در آن چیزی می‌دانند که «تقدس اینجا و اکنون»  می‌خوانندش ( [۴۰] . اینجا و اکنون همان عنصری است که بیگانگیْ ما را از آن بیگانه می‌کند. عدم توانایی دیدن یا حس کردن آنچه اکنون، اینجا روبه‌روی ما است، مشخصه‌ی ناتوانی‌مان در پذیرفتن وجود مان است. وجود، اساساً در اکنون واقع می‌شود. ما به عنوان انسان، قابلیت داریم که به آینده‌مان بیاندیشیم و حال و گذشته را در طرح‌وتدبیرهای زندگی  وارد آوریم. اما وجود ما تنها در اینجا و اکنون است. وجود ما می‌تواند از گذشته، یعنی توالی این‌جاها و اکنون‌‌هایی که پیش‌تر خود را در آن یافته بودیم باشد، مایه بگیرد و می‌گیرد. ما به طور موجه و معقول اطمینان داریم که وجود ما فراتر از لحظه‌های گذرا تداوم خواهد یافت و می‌توانیم انتظار داشته باشیم که این امتداد تنها در جایی پایان خواهد یافت. با این حال، «آینده» توهمی بر اساس تعمیم خاطرات گذشته‌ی ما است. اگر خود را به نحو  غیربازتابانه پای‌بند این توهم کنیم زندگی‌مان را به کابوس سپرده‌ایم.

          ما آن‌قدر وقت زیادی را صرف نگرانی برای آینده و شبکه‌ای از برنامه‌ها و اهدافی که امید حصول‌شان را داریم می‌کنیم که دیگر قادر نیستیم از تنها واقعیت اصیلی که داریم – یعنی وجه وجودمان در اینجا و اکنون – لذت ببریم. از نظر هورکهایمر و آدورنو، این حقیقتِ اصیلْ خصلتی اساساً جسمانی  دارد. ما به حد کافی در سرشاری بی‌واسطه‌ی حس «هستیم». مثالی خصوصاً برانگیزاننده از این سرشاری، حس بویایی است. وقتی می‌بوییم، در فضای پیشامفهومی لذت و درد هستیم. مستقیم‌ترین و قدرت‌مندترین ارگان‌های ادراک جنسی، بویایی و بساوایی هستند. و بو – همان‌طور که مارسلْ مادلن‌ها  را تجربه می‌کند  – حاکی از رضایتی است که به آینده‌ی انتزاعی خرسندیِ معوَّق حواله نمی‌شود، بلکه در گذشته‌‌ای اصیل جای دارد و تنها از طریق آن گذشته‌ی اصیل می‌تواند بازیابی شود .

          از نظر هورکهایمر و آدورنو، مشخصه‌ی روابط ما با این حقیقتِ اصیل، کوشش یا تحصیل اهداف نیست، بلکه «سازش و آشتی » است. آدمیان هدف‌مند هستند؛ مملو از حیله‌ها و نقشه‌ها هستند. همواره هم در نزاع برای قدرت درگیر اند. گذشته از اینکه این خصلت‌ها می‌تواند آشکارا شرایط مادی زندگی را امن‌تر و پذیرفتنی‌تر سازد، اما نشان‌دهنده‌ی نخوتی هم هستند که همواره به بازگشت به طبیعت فرامی‌خواند، طبیعتی که به طور ناپسندی طرد و پشت سر گذاشته شده است. آدمیان همان‌طور که موجوداتی اندیشنده هستند باید بدن هم باشند، همان‌طور که فاعلانی هدف‌مند هستند باید لذت‌برنده هم باشند. اگر خودشان را فقط موجوداتی متفکر تعریف کنند، خود را گرفتار ناشادی و خطر همیشگی خودنابودسازی  می‌کنند.

هم‌ارزی

دستاورد اقتصاد بازار این است که سازمان‌دهی کمیت‌های نامحدود کار را ممکن می‌کند  (این تحلیل مأخوذ از لوکاچ است، و با یک واسطه، از تحلیل مارکس درباره‌ی «بت‌وارگی کالا» برگرفته شده است). بنابراین، انسان‌ها را قادر می‌کند که پروژه‌هایی را عملی کنند که در شرایط دیگر، فراتر از ظرفیت تولیدی‌شان می‌بود. بازار با تعریف چیزها (در مرحله‌ی اول) مطابق ارزش مبادله‌ی انتزاعی‌شان، به این سازماندهی دست می‌یابد. هر چیزی که می‌تواند فروخته شود، رابطه‌ای با چیزهای قابل‌فروش دیگر پیدا می‌کند. این مسأله که آیا کسی می‌خواهد فلان چیز را داشته باشد یا دورش اندازد بلاموضوع است: مکانیسم [یا ساخت‌کارِ] بازار، تعریف و کمی‌سازی ارزش هر چیز را، مجزا از شرایط خاص‌اش، ممکن می‌کند. تولید، یا حتی انگیزه‌ی تولید کردن، از امیال و رغبت‌های انسانی منفک می‌شود. دیگر وابسته به هیچ قسمی از رابطه‌ی شخصی نیست (مثلاً اینکه تولیدکننده «متعلق به» شخصی باشد که برای او تولید می‌کند). بازارْ تمام کثرتِ رسوم شرکت در کار در هر مورد واقعی را به یک رابطه‌ی ساده تقلیل می‌دهد: ارزش‌های مبادله‌ی چیزهایی که توسط مشارکت‌کنندگان در بازار عرضه می‌شوند. به علاوه، این رابطهْ تمام چیزهای قابل خرید و فروش را شامل می‌شود. شاید محصولی باشد که توسط استادکاری ساخته شده باشد. حتی شاید مکان (زمین) یا زمان (نیروی کار کارگر) باشد. هر قدر بازار بازتر و ‌نقدینه‌پذیر تر باشد – به عبارت دیگر، هر قدر افراد بیشتری در هر دوره در بازار مشارکت کنند – بازار هم در تعیین قیمت‌های «درست» برای چیزهایی که در آن خرید و فروش می‌شود کارآمدتر می‌شود. اجناسی که در بازاری سیال خرید و فروش می‌شوند، سرشت‌شان را به عنوان موجودیت‌های منفرد از دست می‌دهند و بدل به کالا می‌شوند. هر نمونه از کالا می‌تواند مستقیماً با نمونه‌ی دیگر جای‌گزین شود؛ هر چیز قابل خرید و فروش ماهیتاً می‌تواند به طور مستقیم با کالایی دیگر جای‌گزین شود بی‌اینکه بر داراییِ معامله‌کننده خدشه وارد کند یا اثر منفی بگذارد. معامله‌کننده‌ی کالا، ممکن است قهوه، گندم، یا گوشت خرید و فروش کند بی‌اینکه حتی آن چیزی را که معامله می‌کند ببیند، و بی‌اینکه کوچک‌ترین درکی از پرورش دام یا کشت و کار داشته باشد. برخی نشانه‌های عرضه و تقاضای آینده برای پیشنهاد قیمت خرید و فروش می‌تواند مفید باشد، اما ‌خرید و فروش کالایی ضرورتاً منفک از وضعیت‌ها و نیازهای جهان واقعی رخ می‌دهد.

          در اقتصاد بازاری مدرن، کالاها صرفاً شامل اقلام فیزیکی نمی‌شوند بلکه شامل انسان‌ها - یا به عبارت دقیق‌تر قطعه‌های زندگی‌های انسان‌ها – هم می‌شوند. کارگران همیشه به کالا شدن گرایش دارند: آنها از این جهت کالا هستند که کیفیت‌هایشان («قابلیت‌ها»یشان) و تمام جنبه‌هایی که آنان را برای سرمایه‌داری که می‌خردشان جذاب می‌کند (خصوصاً جوانی و سلامتی‌شان)، می‌تواند مطابق با هنجارهای عمومی تعیین شود. سرمایه‌داریْ کالاهای انسانی قابل‌پیش‌بینی لازم دارد – افرادی که فردیت‌شان تابع مجموعه مهارت‌های لازم برای شاخه‌های مختلف تولید باشد. وقتی افراد شرایط لازم برای «فروخته‌شدن» را کسب کردند، می‌توانند بگذارند که در بازار کار مبادله شوند، دقیقاً همچون اشیائی که خودشان برای فروش در بازارِ کالا تولید می‌کنند. بدین‌ترتیب تولیدات گسترده‌ای، با رضایت تمام طرف‌های دخیل، ظرف مدتی کوتاه و با شفافیت مطلق می‌تواند صورت گیرد. اما این کارآمدی (به گفته‌ی منتقدان بت‌وارگی کالا) با هزینه‌ی زیاد به دست می‌آید. اینکه فردیتْ تابع کارکردهایی که بازار تعریف می‌کند باشد، فقط به معنای تسهیل سازمان‌دهی اقتصادی نیست – به معنای تخریب هویت و شادی انسان‌های دخیل در کار هم هست. ممکن نیست پاره‌های زندگی فرد را بیگانه کرد بی‌اینکه خودِ فرد هم از ابزار خودتعین‌بخشی بیگانه شود. پس از آنکه بازار کار ضربه‌اش را به انسانیت زد، از انسانیت چیزی بیش از پوسته‌ای توخالی باقی نمی‌ماند.

          تکنیک‌های سازمان‌دهی بازار، سازگار با یک تکنیک مفهومی است: هم‌ارزی   [۳۶]. از منظر علم نحو، چیزها وقتی هم‌ارز محسوب می‌شوند که بتوان یکی را با دیگری جای‌گزین کرد بی‌اینکه حقیقت گزاره از دست برود. می‌توان در گزاره‌ی «بارانِ منجمد  زمین را سفید می‌کند» «برف» را به جای «باران منجمد» نشاند بی‌اینکه تأثیری در ارزش صدق گزاره بگذارد. در نتیجه، «برف» و «باران منجمد» هم‌ارز اند. اگرچه این دو واژه معنای کاملاً متفاوتی دارند و «منظورها»یشان متفاوت است، اما هر دو باعث می‌شوند این گزاره نقش یکسانی را ایفا کند و به طور یکسان قابل استفاده باشد. این گام (لایب‌نیتسی)، چنانکه آدورنو و هورکهایمر اشاره می‌کنند، مفهومیت  را قادر می‌کند که به سود توانایی عملکرد یک تابع  درون یک سیستم ، از فردیت صرف‌نظر کند  [۷۳]. این تابع (گزاره) به سرشتِ فردیِ موجودیت‌هایی که آن را قادر می‌کنند کارش را انجام دهد، اعتنایی ندارد. برای تابع، تنها چیزی که مهم است سیستمی است که درون آن عمل می‌کند. سیستمْ شبکه‌ای از گزاره‌های خودکفای از پیش‌موجود است. هر سیستمی به خاطر این از-پیش-موجود-بودن ، به تعبیر لایب‌نیتس، «بی‌پنجره» است و تنها از طریق وساطت تابع، به جهان بیرون دسترسی دارد. از منظر کاراییِ ابزاری، این نقطه‌ی قوت‌اش است. اما از جهات دیگر (چنانکه هورکهایمر و آدورنو استدلال می‌کنند) نقطه‌ضعفی جدی است. برای سیستم، همه‌چیز از پیش آشنا است: هیچ جایی برای امر یکتا  و امر فردی وجود ندارد. تنها تفاوتی که چیزی انضمامی که از بیرون آمده می‌تواند ایجاد کند، این است که موجب ارزش «آری» یا «نه» در برخی تابع‌ها شود. تابع در مثال بالا این است: «X زمین را سفید می‌کند». اگر امر فردی که جای‌گزین متغیر X شده، «کار کند» - یعنی تابع را قادر کند که به ارزش صدق مثبتی برسد – آنگاه دیگر جزئیات‌اش اهمیت ندارد. «برف»، «باران منجمد»، «رنگ سفید»، «کف پاک‌کننده» - همگی برای این «تابع» خاص مناسب اند، هرچند خودشان با هم ذاتاً متفاوت باشند .

          سرسپاری امر فردی به زمینه‌ی کارکردی، گرچه شاید در حوزه‌ی منطق و در حوزه‌ی بازار کار آزادی‌بخش باشد، اما نوع بشر را از تفاوت‌های تقلیل‌ناپذیر افراد غافل می‌کند. خودبینی بی‌اندازه‌ی حساب ، علاوه بر اینکه بر کیفیات اصیل وجودِ زنده سایه می‌اندازد، ابزار مناسبی در جهت منافع قدرت و سرکوب می‌شود.

          روشنگری تا نهایتِ امکانْ یک سیستم تمامیت‌گرا است. بر خلاف تصور دشمنان رمانتیک روشنگری، آنچه روشنگری را از درستی دور می‌کند، روش تحلیلی‌، توسل‌اش به عناصر، یا فروپاشی‌اش از طریق بازاندیشی  نیست، بلکه این واقعیت است که برای روشنگری، محکمه پیش از آنکه آغاز شود پایان یافته است. هنگامی که در یک محاسبه‌ی ریاضی، مجهول تبدیل به متغیری در یک معادله می‌شود، حتی پیش از آنکه عدد جواب به دست آید، ظاهر امری کهنه و آشنا به خود می‌گیرد   [۶۳].

قدرت و صیانت نفس

تقلیل افراد به توانایی‌شان در اینکه به طور موقت «جای‌گزین» متغیرهایی در زمینه‌هایی کارکردی شوند، به روشنی نشان‌دهنده‌ی سلب‌اختیاری اساسی است. سرمایه‌دار که صرفاً افراد را برای این می‌خرد که بتوانند در یک بازه‌ی زمانی محدود کاری را انجام دهند، سیطره‌ای ایجاد می‌کند که از سلطه‌ی فئودالی که مالک بردگان‌اش است مطلق‌تر است. اما پیامد این بیگانگی برای مفهوم هویتِ شخصی روشن نیست. آدورنو و هورکهایمر این مضمون را در دو «ضمیمه»‌شان درباره‌ی ادیسه و ساد دنبال می‌کنند.

شرح آنان بر ادیسه، چنانکه پیش‌تر هم اشاره کردم، با این منظور است که قرائت‌های احساسی و ملی‌گرایانه از فرهنگ یونانی هلنی که بین آلمانی‌های مرتجع رایج بود را بی‌اعتبار سازد. از منظر کتاب دیالکتیک روشنگری، ادیسه روایتی از نخستین مراحل مدرنیته است. ادیسئوس  از طریق حربه‌ها و نیرنگ‌ها با وحشت‌های طبیعت اهلی‌نشده دست و پنجه نرم می‌کند. یکی از اصلی‌ترینِ این حربه‌ها بازی‌های او با هویت است. هویت، در کنار چیزهای دیگر، مستلزم جدایی از هویتِ نفسِ ابتدایی یا طبیعی، به‌نفع هویتی مفهومی است (اسطوره‌ی پولیفِموس ؛ «نام من هیچکس است»)، مستلزم بنیان‌گذاری هویت بر اساس تاریخ است تا شالوده‌ی ادراک در لحظه‌ی حال باشد (سیرن‌ها )، و مستلزم قرار دادن یک فراخودِ  سرکوبگر برای تقویت نظم حاکم بر نفْسِ نوظهور و ناثابت است (کالیپسو ، سیرسه  و مضامین متعدد انضباط جنسی). نتیجه‌ی این تمهیدات یک «شخصیت یک‌پارچه، هدف‌مند و مردانه» است  [۷۹].

شرح هورکهایمر و آدورنو بر ادیسه عمدتاً در تأیید اثر است. آنان بر نکات خاصی انگشت می‌گذارند از جمله اینکه  اصرار دارند بربریَّتی که ادیسئوس در رابطه با ملانتیوسِ  چوپان، و ندیمه‌هایی که خود را به خواستگاران‌شان تسلیم کرده بودند نشان می‌دهد، نامتعارف و نامعمول است. ادیسئوس حقه‌باز است، اما آن «انسان سخت»  که مفسران پروسی بر آن تأکید داشتند نیست. هدف ادیسئوس بازگشت به خانه است؛ و این «خانه»، بر اساس تفسیری که در کتاب دیالکتیک روشنگری آمده، نشان‌دهنده‌ی سازش یا آشتیِ اصیل با طبیعت بر اساس یک هویت فردی منحرف‌نشده است. ادیسئوس وحشیِ بورِ غارتگری نیست که با هوسی توضیح‌ناپذیر برای اعمال قدرت، بر طبیعت و بر هم‌نوعان‌اش چیره می‌شود؛ او تمثیلی از آن کاردانی و حیله‌گری است که تنها تا آنجا توان دارد خطرات موجود در زندگی طبیعی را دفع کند و نه بیشتر.

منبع دیگر، که در واقع با دعوت نیچه و پیروان‌اش به «سختی» اخلاقی  همخوانی دارد، ساد است. اینجا شکل منحرف «سرمایه‌دارانه»ی هویت فردی در یک نظم اخلاقی بی‌رحم و غیرانسانی به طور کامل به ثمر می‌نشیند.

در استدلال هورکهایمر و آدورنو، اخلاقیات اصیل اساساً بدوی و فردی است نه شماتیک. اخلاقیات اصیل خود را در قالب عواطفی بیان می‌کند که – از نظر محاسبه‌ی منافع – بیهوده و بی‌نتیجه است: مثلاً دلسوزی یا افسوس. اخلاق‌گراییْ «سخت» می‌گوید «افسوس، حاصلی ندارد». اما به نظر هورکهایمر و آدورنو، دقیقاً همین افسوس بر خسارت وارده به دیگران است که مشخصه‌ی احساسات درست اخلاقی است، هر چند از چشم‌انداز دیگر «بی‌حاصل» باشد. از دید هورکهایمر و آدورنو، اخلاقیات بیگانه‌شده، مأخوذ از «متفکران تاریک» بورژوازی، خصوصاً ماکیاولی، هابز، و ماندویل  است  [۱۶۶]. این فیلسوفان هسته‌ی طبیعی اخلاقیات را از آن خارج کرده و به جایش قدرت محض را نشانده‌اند. از آن زمانْ دیگر، همیشه محتوای اخلاقی در نهایتْ دلبخواهی است. در امارت هر امیری کیش او حاکم است . اینکه از نظر اخلاقی چه چیزی درست است بستگی به این دارد که خدمت به کدام منافع مدنظر است. تنها اصل آکسیوماتیک، صیانت نفس است. اینکه محتوای این «نفس» که قرار است صیانت شود چیست اهمیتی ندارد. هر چه که باشد خود را در محدوده‌ی قدرت تعریف و در عملی ساختن نقشه ها صورت بندی می کند.

صیانت نفس، به وضوح یکی از اهداف حیله‌گرانه‌ی ادیسئوس است. اما به خودی خود هدف نیست، بلکه صرفاً راهی برای تضمین تداوم نفسِ مادی است و در انتها، سازش و آشتیِ مفهوم و طبیعت مدنظر است. اما تحت رژیم هم‌ارزی بازار، مفاهیم انسانی [از طبیعت] جدا می‌شوند و برای خودشان اهمیت پیدا می‌کنند. اکنون ابژه‌ی بازار کار مجبور است صیانت نفس کند تا آن ویژگی‌هایش که در بازار خریدار دارد را از دست ندهد. اینها [قواعد بازار کار] تابع مکانیسم‌ها [یا ساخت‌کارهایی]  ناشناخته و ظاهراً تصادفی هستند: در سال نیاز به برنامه‌نویسان کامپیوتری بسیار است، در سال بعد بیشترین میزان بیکاری در میان همان‌ها به چشم می‌خورد. آن ورزش بدنی و اخلاقی که ساد توصیف می‌کند، با این دیدگاه می‌خواند. برای ساد، اهداف ذاتاً خنثی هستند. کنش درست، یا «ارزش» اخلاقی، در کامل بودن محاسبه‌ای نهفته است که به کنش شکل می‌بخشد. مسأله آن کاری نیست که انجام می‌دهی، به شرط اینکه آن را با بزک سازمانی لازم تزئین کرده باشی. از این منظر، اعمال جنسی‌ای که ساد توصیف می‌کند یک حلقه از زنجیره‌ای است که از کانت تا ورزش مدرن امتداد دارد. از نظر کانت، نفس از طریق ایفای نقش در مرکز نظام قاطعی که محصورش کرده است، تحقق می‌یابد   [۱۶۱]، اما نقش یا هستی‌ای مجزا از آن نظام ندارد. نفس صرفاً موجودیتی است که کارکردش همراهی با تمام بازنمایی‌ها است. حداکثر ویژگی خاص یک نفسِ منفرد، می‌تواند در «قدرت»ی که با آن وظایف‌اش را بر عهده می‌گیرد، یا شاید، در میزان و پیچیدگی احاطه‌ی سازمان بر او باشد. دقیقاً همین بحث درباره‌ی بیهودگی سازمان‌یافته‌ی ورزش نیز صادق است.

کار فشرده و هدف‌مند بر عرصه‌ی ورزش نیز، همچون همه‌ی شاخه‌های متنوع فرهنگ توده‌ای، حاکم است، در حالی که ناظرِ نه چندان خبره قادر نیست تفاوت میان ترکیبات مختلف یا اهمیت رخدادها را وقتی که اتفاق می‌افتند تشخیص دهد، به همین خاطر این امور با قواعد دلخواهانهْ معین‌شده سنجیده می‌شوند. ساختار معمارانه‌ی ویژه‌ی نظام کانتی، همچون هِرَمِ بدن‌ها در عیش‌های جنسی ساد و اصول سفت و سختِ لژِ فراماسونری بورژوازیِ اولیه – که تقسیم‌بندی خشک هرزگان در رمان صد و بیست روز سدوم تصویر هجوآمیز آن است – تجسم این واقعیت است که سازماندهی زندگیْ اکنون دیگر اهداف جوهری را کلاً کنار گذاشته است .   [۱۶۳-۴]

محاکات  و فرافکنی

پس اخلاقیات مبنایی شهودی دارد و بیگانگی از این مبنا (چنانکه کانت می‌گفت) خودآیینی ایجاد نمی‌کند، بلکه منجر به یک بازی انتزاعی می‌شود که تنها محتوای جوهری‌اش قدرت است. استدلالات مشابه درباره‌ی خودِ دانش صادق است.

          از نگاه آدورنو و هورکهایمر، دانش ریشه‌‌ای «محاکاتی» دارد. محاکات یعنی شبیه‌سازی آگاهی به واقعیت. منظور از آن بازتولید یا دریافت  نیست؛ بلکه موضوع بر سر شهود ارگانیک بی‌واسطه است. محاکات یعنی «تقلید جسمانی از طبیعت بیرونی». محاکات به معنای دقیق کلمه، فرایندی فکری نیست، در واقع محدود به انسان‌ها هم نیست. بلکه پاسخ بیانگرانه‌ی موجودات به محیط زیست‌شان است، و ریشه در قابلیت رنج کشیدن دارد، که میان تمام موجودات زنده مشترک است: «در واکنش‌های جانوران پست‌تر  که در آن واحد آشوب‌ناک و منظم اند، در شکل‌هایی که توده‌های جمعیت‌شان، در حرکات پرپیچ‌وتابِ شکنجه‌شدگان – چیزی رخ می‌نماید که علی‌رغم همه چیز، ممکن نیست که در طبیعت فقیر کاملاً تحت سلطه قرار گیرد: انگیزش محاکاتی»   [۳۱۱]. محاکات به حوزه‌ی انسانی هم تسری می‌یابد، آنجا که انگیزش به عکس و اجرای نمایش را می‌بینیم. از نظر آدورنو و هورکهایمر، محاکات جزء مهمی از تلاش جادوگری اولیه برای رویارویی با جهان خشن طبیعت نیز هست   [۳۰۶].

          وجه مهم محاکات، ترکیب دریافت و دادن است. از این لحاظ، محاکات رابطه‌ای با آن حس‌هایی دارد که با اَشکال دیگر دانش متفاوت اند. مثلاً در حالی که دیدنْ نفس را از شیء جدا می‌کند و مانع از تماس شیء با نفس می‌شود، بوییدنْ نفس را در شیئی که ادراک می‌شود جذب می‌کند و نفس و شیء را متفق می‌سازد:

از میان همه‌ی حس‌ها، عمل بوییدن که بدون عینی ساختنِ موضوعْ جلب می‌شود، پربارترین مثال برای شوق گم‌کردن خود در دیگری و یکی شدن با دیگری است. از همین رو است که بویایی، در مقام ادراک و مدرَک، هر دو – که در عمل بوییدن یکی می‌شوند – بیانی‌تر از سایر حواس است. هنگام دیدن، آنکه هستیم باقی می‌مانیم، هنگام بوییدن، به تمامی جذب می‌شویم.  [۳۱۲]

آن شیوه‌ی دانش که قادر نیست نفس و شیء را ترکیب کند، شیوه‌ای است که نهایتاً همه چیز را به «طبیعت صِرف» بدل می‌کند – یک بیرون که قواعد دسترس‌ناپذیر بر آن حاکم است. در مقابل، در محاکاتْ نفس به بیرون برده می‌شود و دقیقاً به همین دلیل، در مقام یک کنش‌گر در بیرون صیانت می‌شود. این صیانت در بیرون و به رغم بیرون، مدلی برای آن چیزی است که آدورنو و هورکهایمر «سازش» نفس و طبیعت می‌خوانند  [۳۱۵].

          مدل دیگر، یعنی دانشی که به فاصله و تمایز مطلق میان نفس و شیء اصرار دارد، تحت عنوان روشنگری (یِ  کاذب) آماج حملات آدورنو و هورکهایمر است. مشخصه‌ی دانش «روشنگری» کوشش برای گذاشتن تمام شیءهای شناخته‌شده و شناخت‌پذیر در سبد «علم» نظام‌مند است. در نتیجه، «علم» خود را ناتوان از دربرگرفتن اینجا و اکنون عرضه می‌کند. اما چنانکه نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری استدلال می‌کنند، جهان و هر چه در آن است ذاتاً یکتا است. هیچ چیزی با چیز دیگر یکی نیست. فردها واقعاً فرد هستند، نه نمونه‌هایی از یک نوع.  طبقه‌بندی تنها تدارکی برای دانش است، و هرگز تحققِ خود دانش نیست  [۳۶۴].

          از نظر نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری، منشأ این احساس اضطرار برای «دانستن همه چیز از پیش»   تا حدودی پسیکوپات [یا ناظربر روان‌گسیختگی] و تا حدودی هم نتیجه‌ی ترس است [۶۲].  ترس در وهله‌ی نخستْ ترسی بدوی از طبیعت است، آن دیگریِ خصم که مرگ‌آور است. عنصر پسیکوپات تحت عنوان فرافکنی توصیف می‌شود. از نظر هورکهایمر و آدورنو فرافکنی یعنی کوششی حیوانی برای ساختن ابزار به منظور سروری بر جهان بیرون. فرافکنی آن چیزی را که آشوب‌ناک و بی‌شکل است، تثبیت می‌کند. چنین کاری فی‌نفسه مشروع است. اما آنجا که جزم‌اندیشانه تأکید می‌شود که این ثبوت صرفاً خصیصه‌ی ابزارها نیست، بلکه مشخصه‌ی جهان در کل است، فرافکنی دیگر مشروع نیست. این تأکیدْ دیگر پاسخی مبارزه‌جویانه برای برآوردن نیاز به بقا نیست؛ بلکه واکنشی بیمارگونه و تعمیم‌یافته به حسِّ بی‌قدرتی سوژه در مواجهه با طبیعتی است که آن را مقاومت‌ناپذیر می‌یابد. فرافکنی بیمارگونه – یا پارانویایی – باعث می‌شود همه چیز همواره یکسان درک شوند. سوژه فقط از این راه می‌تواند با ترس از اینکه تا ابد قربانی طبیعتِ قدَرْ قدرت باشد مبارزه کند. سوژه‌ی پارانویایی این یقین را که همه چیز درون یک نظام بسته‌ی هموارهْ ضروری تکرار می‌شوند، به جهان بیرون نسبت می‌دهد؛ فقط اینگونه می‌تواند از حس بی‌قدرتی مطلق خود رها شود. «حلقه‌ی فروبسته‌ی همسانیِ ابدیْ به جای قدرت مطلق می‌نشیند.»  [۳۲۱]

          اما طرد نفس از جهان بیرونی، و انکار اینکه افراد آزاد می‌توانند در تغییر مکانیسم‌های ادواری «طبیعت» دخیل باشند، بیماری است. و متأسفانه بیماری‌ای است که به عمق اندیشه‌ی فرهنگ‌های مدرن سرایت کرده است. این بیماری خصوصاً در ویرانی‌هایی که «علم» بیش از همه برای بیگانه کردن نوع بشر از طبیعت به بار آورده، کاملاً آشکار است. طبیعتی که «علم» توصیف می‌کند، ابژه‌ی میل پارانویایی به سلطه شده است، و به همین دلیل، انسان‌ها که از مشارکت در طبیعت محروم مانده‌اند، در واقع قربانیان آن گشته‌اند. در واقع آنچه آدورنو و هورکهایمر «واقع‌گرایی مطلق» می‌خوانند در فاشیسم به اوج خود می‌رسد: فاشیسم «شکل خاصی از توهم پارانویایی» است «که طبیعت را از سکنه خالی می‌کند و تدریجاً تعداد خودِ مردم را کمتر و کمتر می‌کند.»  [۳۲۶] منش خاص این فرافکنی «علمی» همان است که پیش‌تر در بحث از اقتصاد بازار اشاره کرده‌ام: هسته‌ی بشری دانش را بیرون می‌کشد و ضرورت‌های سیستماتیک، صوری ، و «کارکردی» را جایگزین آن می‌کند. شهود جوهری دانش راستین جای خود را به اضطرارهای بی‌معنا برای قیاس و سلسله مراتب‌های «منطقی» دانش نظام‌مند می‌دهد   [۵۸-۹]. البته این اضطرارها و سلسله‌مراتب‌ها بازتاب اضطرارها و سلسله‌مراتب‌های جهان سرمایه‌داری هستند. در آنِ واحد اشیاء مادی را هم به ارزش‌هایی برای متغیرهای تابع، به عناصر «اندراج » مداوم تبدیل می‌کنند   [۶۸].

اندیشه‌ی بازتابی و رهایی از روشنگری  کاذب

هسته‌ی مقاومت کتاب علیه آنچه به باد انتقاد می‌گیرد، «اندیشه‌ی بازتابی» است. شکست «روشنگری» ریشه در ناتوانی‌اش در درک این نکته دارد که رابطه‌ی میان سوژه و ابژه [یا ذهن و عین] بده‌بستانی متقابل است. مدل روشنگری  کاذب، نخستین بار توسط کانت ارائه شد. در فلسفه‌ی کانت، سوژه‌های دانش و سوژه‌های اخلاقیاتْ هسته‌هایی گسترش‌ناپذیر می‌شوند، مختصات هندسی انتزاعی‌ای در سیستم‌هایی که صدق و کذب در آنها منحصراً توسط ملاحظات صوری تعیین می‌گردد. از نظر هورکهایمر و آدورنو، صدق با آگاهی از نقشی که سوژه در آن دارد مرتبط است، و سوژه مستبدی پارانویایی نیست که نوعی سیستم صلب را به طبیعت و به نوع بشر فرافکنی کند، بلکه کنش‌گری است در مبادله‌‌ای گفتگووار، که هدفش نه سلطه، بلکه سازش است. بدین ترتیب، آگاهی یک «روند » دارد  [۳۲۷]. آگاهی در طول زمان حاصل می‌شود و بسته به رخدادها یا فردهای یکتایی که با آنها سروکار دارد، می‌تواند متفاوت باشد. از نظر هورکهایمر و آدورنو، تفکر درست را دقیقاً آنجا می‌توان شناخت که یقین‌ها و نتیجه‌گیری‌های قبلی را رها کرده به دور می‌اندازد. بر بینش‌هایی که دارد پای نمی‌فشرد، بلکه ذاتاً در قبال دستاوردهای خودش سلبی  است. آگاهیْ سیستم‌ها، قیاس‌ها، و نتایج را فرافکنی می‌کند، اما اندیشه‌ی بازتابی همواره برای نسبی کردن دوباره و دوباره‌ی آن نتایج آماده است. اندیشه‌ی بازتابی بر فردیت کسی که داننده است و فردیت چیزی که دانسته می‌شود واقف است، از همین رو به محض اینکه موضعی را اتخاذ می‌کند، همواره برای بازنگری در آن آماده است. هر شیوه‌ی دیگری «دیوانگی» است.

          به نظر می‌رسد تبعات تلقی  بازتابی، عناصر ذیل را در بر دارد. نخست اینکه چنین تلقی‌ای به  جنسیّتی سالم‌تر می‌انجامد.  جنسیّتی فراتر از اینکه وجهی از چشم‌انداز روان‌درمانگرانه‌ی کتاب است، نقش مهمی در کل کتاب دیالکتیک روشنگری بازی می‌کند. در این کتاب یک نگاه انتقادی مشخص، اگرچه تمیزناپذیر، به نظرات پیرامون جنسیّت وجود دارد. رویکرد فن‌گرایانه‌ی نازی‌ها، و خصوصاً نشاندن جمع‌گرایی مکانیکی به جای اختیار فردی، گویی آنان را مستعد همجنس‌گرایی ساخته است   [۴۱۱]. اما خودِ هیتلر، که سرنمونِ پارانویاییِ «بی‌اعتنا» است، به همان دلیل مورد پرستش زنان است   [۳۲۲]. نگاه خودِ کتاب به زنانْ مبهم است. اگرچه عقل فنی که مورد انتقاد کتاب است برچسب «مردانه» می‌خورَد، لزوماً معلوم نیست که عقل زنانه، حال هر چه باشد، ترجیح نویسندگان باشد. این دیدگاه که زنان، خیلی زود به جنسیّتِ سرکوبگر تن می‌دهند، در کتاب غالب است   [۱۳۹]. و علاوه بر این، گویی زنان تمایل شدیدی برای تلافی این سرکوب دارند، اما از طریق مطالباتی حتی پوچ‌تر از مطالبات مردان: «آخرین بقایای مقابله‌ی زنانه با روحِ جامعه‌ی مذکر، امروزه در باتلاقی از اخاذی، رمالی و سرگرمی‌های مبتذل فرو می‌رود، و به پرخاشگریِ تحریف‌شده‌ی کار اجتماعی و وراجی‌های عرفانی بدل می‌شود، یا فرقه‌های کوچکی برای امور خیریه و علم مسیحی  راه می‌اندازد.»  [۴۰۸]. به نظر می‌رسد از دید نویسندگان کتاب، جنسیّتِ درستْ حامل وعده‌ی سازش و آشتی‌ است. اما این بدین معنا نیست که سازش و آشتی، خصوصاً یا اختصاصاً از طریق زنان ممکن می‌شود. حس بویایی هم حاکی از سازش و آشتی‌ا با همین روح است، سازش و آشتیِ شادی بدوی که از دل غبار زمان بیرون می‌آید   [۱۳۸-۹]. در سکس، چنانکه در خوردن بی‌هدف نیلوفر آبی، کهن‌ترین و دورترین شادی، پیش روی آگاهی «می‌درخشد» - همان‌طور که در عبارت بنیامینی کتاب آمده است  [۱۲۷]. هرچند کتاب به طور قانع‌کننده‌ای سکس خوب را برای پیشرفت سیاسی توصیه می‌کند، در این زمینه چندان نوآور و خلاق نیست. در واقع فلسفه‌ی دست‌راستی آن زمان هم با ارتقای این راه سلامتی مخالف نبود.

          دومین مدل برای کنش عملیِ کاربردی‌تر را می‌توان در نظراتِ کتابْ پیرامونِ عدالت جُست. آن‌گونه که هورکهایمر و آدورنو به طور قانع‌کننده‌ای نشان می‌دهند، تأکید بر محاسبه‌پذیری و قرار دادن موارد فردی ذیل هنجار کلی جنبه‌ای از عدالت کاملاً مدرن است   [۳۶]. به قول نویسندگان کتاب، آنجا که عدالت نمی‌خواهد مورد فردی را در نظر بگیرد، در واقع «عدالت توسط قانون بلعیده می‌شود»   [۵۰]. عطش برابری در مقابل قانون، به «سرکوب»، و نهایتاً به اعلان رسمی بی‌عدالتی ختم می‌شود   [۴۵]. نویسندگان این را به روشنگری غلط بورژوایی نسبت می‌دهند   [۳۶]. اما روشن نیست چه پیشنهاد جای‌گزینی ارائه می‌دهند. در پاسخ به نویسندگان کتاب، به هر حال باید اشاره کرد که انتقادات آنان در وهله‌ی اول نه متوجه عدالت «بورژوایی»، بلکه متوجه سنت حقوق مدنی  است. حقوق عرفی «اندراج» را کار عمده‌ی دادرس نمی‌داند. برعکس، در نظام حقوق عرفی دادرسان – مطابقِ الگو – همان هیئات منصفه اند، که آگاهانه از میان مردم عادی انتخاب می‌شوند تا از یک نوع تفکر محدود به سیستم و «علمی» که آیین دادرسی حقوق مدنی آن را تشویق می‌کند، ممانعت شود. هیأت منصفه قرار است رابطه‌ی مستقیم و عاطفی‌ای با هر مورد برقرار کند، طوری که غبار بدبینی حقوق‌دان حرفه‌ای را از موضوع بزداید. در نظام حقوق عرفی تنها داور واقعیت، هیأت منصفه است. حقوق‌دانان حرفه‌ای درباره‌ی قانون حکم می‌کنند، اما تنها در رابطه با موادی که مردم عادی، هیأت منصفه، به عنوان یافته‌های واقعی در اختیار او می‌گذارند. این تقسیم مسئولیت طوری طراحی شده که تفوق واقعیت‌های انضمامی و جزئیات واقعی حفظ شود، که با پیش‌فرض‌های مألوفِ غلط مبارزه شود، که دادگاه آگاه بماند هر مورد اساساً موردی منحصر به فرد است. پس در نتیجه، نظام آمریکاییِ عدالت (که عرفیِ محض است، و بر مباحثات فلسفی سده‌ی نوزدهم و پس از آن استوار است) می‌تواند مثال خوبی باشد برای آن چیزی که آدورنو و هورکهایمر در طلب‌اش بودند، اما اگر آن زمان که فرصت‌اش را داشتند از زاویه‌ی درستی به آن می‌نگریستند.

          سومین، و انضمامی‌ترین کاربرد «اندیشه‌ی بازتابی»، دست‌کم برای آدورنو، در جای دیگری است، یعنی در هنر. هنرِ  کاذب، چنانکه در جستار پیرامون صنعت فرهنگ‌سازی آشکار است، صرفاً ابزار ایدئولوژی است. ابزاری برای سرکوب استعدادهای توده‌ها است. ایدئولوژی از تفریح و «سرگرمی» استفاده می‌کند، چرا که هماهنگی دروغین و طنز پوچ‌اش صرفاً «ضرباهنگ پولادین» تولید صنعتی را تقویت می‌کند. در مقابل، هنر اصیل از ارضای مخاطب‌اش به این شیوه، خودداری می‌کند. هنر اصیل «دعوی خوشبختی» نوع بشر را به رسمیت می‌شناسد   [۲۶۴]، اما مدعی هم نیست که به سازش، که در این جهان هرگز بیش از یک تصویر آرمانی نیست، دست یافته است؛ برعکس، روی «شکست ناگزیر» تلاش سازش‌طلبانه انگشت می‌گذارد   [۲۲۷]. هنر همچون تفکرِ بازتابی است، چرا که از تصدیق سر باز می‌زند و «نفی» تمام نتیجه‌گیری‌های متناهی را نشان می‌دهد. سرگرمیْ خائنانه می‌خواهد از سنگینی این بار ضروری بکاهد   [۲۴۹].

          نظریه‌ی هنر از این هم پیش‌تر می‌رود، زیرا هنر، گویی شکلی از دانش است  [۷۷]. در واقع هنرْ مرز واقعی دانش هدف‌مند است نه ایمان (چنانکه کانت گفته بود)  [۵۵]. هنر تا حدودی به کل  مجال بروز می‌دهد؛ از دید نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری، هنر آن‌گاه که جلوه‌گاهِ تمامیت می‌شود از ارجِ امر مطلق نصیبی می‌بَرد (همان). تمامیت هرگز در واقعیت دسترس‌پذیر یا شناخت‌پذیر نیست، اما هنر به جایگاه آن اشاره می‌کند و در عین حال مرزهای امر صرفاً داده‌شده را مشخص می‌کند. پس ارج و ارزش هنر بیش از «علم» است و خبر از شادی و آزادی‌ای می‌دهد که حق مسلم تمام انسان‌ها است.

نتیجه‌گیری‌ها

کتاب دیالکتیک روشنگری بیانیه‌‌ای قدرتمند برای مبارزه علیه بربریت مدرن‌گرا است. با این حال، روشن نیست که آیا واقعاً می‌تواند بر محافظه‌کاری ذاتی‌ای که مشخصه‌ی بسیاری از دیگر متفکران آلمانی آن دوره است، از جمله بسیاری از اندیشمندانی که «بربریتْ» آنان را مصادره کرده، غلبه کنند یا خیر.

          مقاومت کتاب علیه افلاطون‌گرویِ مدرن و استبداد قیاس، به وضوح در تقابل با متفکرانی چون فرگه و راسل است که در زمره‌ی طلایه‌داران سنت تحلیلی بودند و امکان‌های منطق صوری را می‌ستودند. اما آنان مشخصاً در فلسفه‌ی سیاسی یا فرهنگیِ ارتجاعی نقشی نداشتند (بگذریم از یهودستیزی ناخوشایند فرگه در زندگی شخصی‌اش). در واقع پرشورترین ضدافلاطون‌گرایان نیمه‌ی نخست سده‌ی بیستم، پیروان نیچه، همچون لودویگ کِلاگِز و، با فاصله، مارتین هایدگر بودند – و جذابیت‌های اندیشه‌ی آنان برای ناسیونال سوسیالیسم در اسناد به جا مانده انعکاس یافته است. شگفتا که بارزترین بدیل معاصر اندیشه‌ی غیرافلاطون‌گرا، تجربه‌گرایی رشدیافته در انگلستان و ایالات‌متحده بود. اما انگار آدورنو و هورکهایمر این بدیل موجود را یک صورت‌گرایی منفعت‌طلبانه و «پراگماتیک [یا عمل‌گرا]» می‌دانستند که حتی از سنت کانتی‌ای که آن را به‌تفصیل مورد انتقاد قرار می‌دادند، بدتر بود.

          در عین حال باید گفت که – علی‌رغم عملکرد اسفناک تمامی نهادهای فکری آلمان تحت حکومت نازی‌ها، از جمله دانشگاه‌ها، هنرها، و حقوق – هورکهایمر و آدورنو کماکان به این باور هومبولتی  معتقد بودند که تحت تشکیلات ایدئولوژیک انحصاریِ دولتی شایستگی و ثبات اخلاقی وجود دارد (این از قرار معلوم همان [مفهومِ] فرهیختن  است  [۲۲۹-۳۰]). در این حین هورکهایمر و آدورنو، با منش راستین محافظه‌کاری آلمانی، مسائل عصر را تحت عنوان «بیماری روح» تشخیص می‌دهند   [۳۳۵]، که می‌توان تصور کرد قرار است به برکت فرهیختن درمان شوند. علی‌رغم ردِّ «فلسفه‌ی رسمی»، تجویزهای هورکهایمر و آدورنو برای یک ابتکار فکری تازه به طور ناامیدکننده‌ای کم‌مایه به نظر می‌رسد، با این حال با سروصدای زیادْ خواستار مقاومت علیه «مدیران» هستند  [۳۹۶]. اتفاقاً وقتی نوبت بدیل‌های فرهنگی آمریکایی می‌رسد خیلی عبوس و ترش‌روی می‌شوند. طنز در هنر، که قدرتمندترین کیفیت براندازانه‌ی سیاسی را دارد (همچون چارلی چاپلین) ذیل عنوان «سرگرمی» نادیده گرفته می‌شود: لذتِ حقیقی در امور جدی نهفته است (res severa verum gaudium). آنان که تنها غلط‌ها را می‌بینند نمی‌توانند بخندند: «بودلر همان‌قدر عاری از شوخ‌طبعی است که غیر از او تنها هولدرلین چنین بود.»  [۲۴۳]. در این حال، موسیقی آمریکایی، یعنی جَز، که به زحمت می‌توان آن را نوعی سرگرمی احمقانه‌ی هالیوودی دانست، مورد بی‌اعتنایی هورکهایمر و آدورنو قرار می‌گیرد.

          در نتیجه، سخت است که دچار این حس نشویم که نیروی محرکِ نهفته در پس دیالکتیک روشنگری، علی‌رغم توانایی نظری خیره‌کننده‌ی نویسندگان‌اش، بی‌تابی و دلخوری از اهانت‌های ناشی از تبعید است. واقعیت این است که جهان انگلیسی‌زبان، در داخل و خارج، بسیار موفق‌تر از آلمان در مقابل نازیسم مقاومت کرد. شاید دلیل آن تا حدودی در نهادها و سنت‌های فکریِ این جهان انگلیسی‌زبان باشد. این داوری اخلاقی نیست و به‌هررو شاید نادرست باشد. با این حال، اینکه دو تحلیل‌گر با این سطح توانایی نتوانسته‌اند کمی بیشتر برای این مسأله و درس‌هایی که در صورتِ وجودْ می‌شد از آن گرفت، زمان صرف کنند، مأیوس‌کننده است.


  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

جامعه می‌برَد.


آثار نوربرت الیاس (1990-1897) جایگاه مهمی در نظریۀ اجتماعی معاصر دارد و به‌خوبی نشان می‌دهد ترکیب مؤلفه‌های پویای جامعه‌شناسی کلاسیک با بهره‌گیری روشنفکرانه از شواهد تجربی گوناگون چه ثمراتی در بر خواهد داشت. اصطلاحات و مفاهیم ابداعی او برداشت‌های خشک علوم اجتماعی پیشین را متزلزل می‌کند و فهم خوانندگان را به فراسوی منازعات لاینحل مبتنی بر ثنویت‌هایی نظیر فرد/جامعه یا دولت/جامعه می‌برَد.

الیاس در شهر برِسْئاو به دنیا آمد که در آن زمان جزء آلمان بود و امروزه در لهستان واقع است. پس از آموختن فلسفه، به همکاری با کارل مانهایم در دانشگاه فرانکفورت پرداخت. ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو در همان زمان مشغول پایه-گذاری مؤسسۀ پژوهش‌های اجتماعی فرانکفورت بودند که الیاس نگارش کتاب جامعۀ درباری را در سال 1933 در آنجا به پایان رساند. به دلیل قدرت گرفتن نازی‌ها، از راه پاریس به لندن رفت و از سال 1934 تا 1939، فرایند متمدن شدن را در موزۀ ملی بریتانیا نوشت. این کتاب تحلیلی تاریخی دربارۀ شکل‌گیری ساختار شخصیت آدمی و نقدی بر روانشناسی مرسوم در دانشگاه‌های آن دوره بود. به دلیل آرای نامتعارفش تا 57 سالگی از انتصاب رسمی در دانشگاه محروم ماند تا آنکه در سال 1954 به عنوان مربی در دانشگاه لستر پذیرفته شد و بر بسیاری از جامعه‌شناسان سرآمد حال حاضر تأثیر نهاد. تأثیر پربار آثار و افکار او بر نظریۀ اجتماعی از دهۀ 1970 به‌ویژه در هلند و آلمان آغاز شد و دانشجویان نسخه‌های زیرزمینی فرایند متمدن شدن را در کنار کتاب نظارت و تنبیه فوکو می‌خوانند. تأثیر آرای متفاوت الیاس بر نظریۀ اجتماعی همچنان رو به افزایش است، به‌ویژه برای آنها که به تاریخ سوژگی، قدرت، دانش، خشونت، شکل‌گیری دولت، عواطف، تغییر نگره‌ها نسبت به بدن، و جنسیت علاقه‌مندند. تحلیل او دربارۀ روند رشد تاریخی عواطف و حیات روانشناسانۀ بشر، نقش مهمی در رابطه با فرایندهای کلان‌تر، ازجمله شکل‌گیری دولت، تمدن، شهرنشینی، جهانی‌شدن و توسعۀ اقتصادی دارد.


آرای مهم


الیاس با تواضع پا به نظریۀ اجتماعی نهاد و خود را آشکارا ”نظریه‌پرداز“ نمی‌نامید. در آثاری نظیر جامعۀ درباری و فرایند متمدن شدن، بیشتر بر کاوش‌های تجربی در خصوص مسائل خاص تاریخ و جامعه‌شناسی تأکید دارد، زیرا قصد دارد پا را از مرزبندی میان نظریۀ اجتماعی و پژوهش اجتماعی فراتر نهد. به‌جای آنکه آگاهانه خود را نظریه‌پرداز اجتماعی بداند، رویکردی در نظریۀ اجتماعی پیش می‌گیرد که ریشه در فعالیت‌های او در مقام پژوهشگر اجتماعی دارد. از آرای نظری مارکس، وبر، و نیز فروید بهره می‌گیرد تا ”نظریۀ جامعی دربارۀ جامعۀ انسانی، یا به بیان دقیق‌تر، نظریه‌ای دربارۀ فرایند رشد انسانیت فراهم آورَد که چارچوب منسجمی در اختیار علوم اجتماعی مختلف قرار دهد“.


می‌توان گفت نظریۀ اجتماعی الیاس حول پنج اصل مفهومیِ به‌هم‌مرتبط سازماندهی شده است:


1.اگرچه جوامع از انسان‌هایی تشکیل شده که دست به کنش خودخواسته می‌زنند، پیامد ترکیب این کنش‌ها عموماً برنامه‌ریزی‌نشده و ناخواسته است. از نظر او آنچه ”جامعه“ می‌نامیم متشکل از درهم‌تنیدگیِ ساخت‌یافتۀ فعالیت‌های گوناگونی است که توسط عاملیت انسان‌های مختلفی رقم می‌خورَد که هریک اهداف ویژۀ خود را پی می‌گیرند، و به پیدایش شکل‌های اجتماعی‌ای نظیر ”مسیحیت،“ ”سرمایه‌داری،“ ”مدرنیته،“ و شکل‌های خاص فرهنگی و هویت‌های گروهی می‌انجامد، بی‌آنکه برای هیچ‌یک از آنها برنامه‌ریزی یا نیتی در کار بوده باشد. بنابراین، جامعه‌شناس باید سازوکار تبدیل کنش‌های خودخواسته به الگوهای برنامه‌ریزی‌نشدۀ حیات اجتماعی را که در بازه‌های زمانیِ کوتاه یا بلندمدت استقرار می‌یابند، شناسایی کند. الیاس هدف چنین تحلیلی را بهبود نظارت و مهار انسان بر تحولات اجتماعی می‌داند، زیرا ”مردم فقط زمانی می‌توانند به این کارکردهای درهم‌تنیدۀ بی‌معنا و بی‌هدف تسلط یابند و معنایی بدهند، که از تمایزات و خودآیینی نسبی آنها آگاهی یابند و بتوانند آنها را به نحوی نظام‌مند بررسی کنند.“


2. افراد را فقط در وابستگی‌های متقابلشان به همدیگر و به منزلۀ اجزاء شبکه‌های روابط اجتماعی می‌توان شناخت که الیاس ”پیکره‌بندی“  می‌نامد. او به‌جای آنکه افراد را صاحب هویتی ”خودآیین“ بداند که با آن به تعامل با یکدیگر می‌پردازند و به چیزی به نام ”جامعه“ مرتبط می‌شوند، معتقد است ما از بیخ و بن اجتماعی هستیم و فقط از طریق ارتباط با دیگران وجود داریم و بدین طریق، نوعی ”طبیعت ثانوی“ یا منش ساخت‌یافتۀ اجتماعی داریم. الیاس بارها این اصل را در مقابل نگرۀ دیگری مطرح می‌کند که آن را هومو کلاوسوس (homo clausus) یا ”شخصیتِ بسته“ می‌داند. هومو کلاوسوس تصویر متعارف انسان در اغلب دیدگاه‌های فلسفۀ مدرن غربی است که بر اساس آن، انسان را دارای عاملیت خودآیین، آزاد، و مستقل می‌انگارند. به باور وی، به‌جای این تصویر، باید انسان‌ها را دارای ”شخصیتی گشوده“ دانست که بیش از آنکه عاملیت آنها خودآیین باشد در قالب ”پیکره‌بندی‌های“ اجتماعی به همدیگر وابسته‌اند. الیاس مفهوم ”پیکره‌بندی“ را ابداع می‌کند تا ”وابستگی‌های متقابل انسان‌ها را در مرکز نظریۀ جامعه‌شناسی بنشاند“ و تقابل اساساً نادرست ”فرد“ با ”جامعه“ را کنار بگذارد.


3. حیات اجتماعی انسان را باید بر اساس روابط آنها شناخت نه بر اساس وضعیت‌ها یا چیزها. مثلاً به‌جای آنکه قدرت را ”چیزی“ تصور کنیم که افراد، گروه‌ها، یا نهادها به درجات مختلف از آن برخوردارند، باید سخن از روابطِ قدرت راند، و ”نسبت‌ها“ و ”موازنه‌های“ دایماً متغیر قدرت میان افراد و واحدهای اجتماعی را در نظر گرفت. به‌علاوه، با چنین نگرشی پی می‌بریم که مسائل مربوط به قدرت یکسره با مسائل مربوط به ”آزادی“ و ”سلطه“ تفاوت دارد و تمام روابط انسانی اساساً روابط روابط قدرت است.


4. جوامع انسانی را فقط به منزلۀ فرایندهای بلندمدت توسعه و تغییر می‌توان درک کرد، نه به سان شرایط و وضعیت‌های بی-زمان.


الیاس قاطعانه بر این باور بود که جامعه‌شناس به منظور درک ساختارها و روابط جاری جامعه نباید از فرایندهای درزمانی و بلندمدت آن غافل شود. خود او از ”نیروی دگرگون‌کننده‌ای“  در سرتاسر حیات اجتماعی سخن می‌رانَد که ”جزء لاینفک تمام ساختارهای اجتماعی است و هرگونه ثبات موقت در این ساختارها به منزلۀ مانعی است بر سر راه تغییر اجتماعی“. یکی از پیامدهای مهم چنین دیدگاهی این است که الیاس به‌جای سخن راندن از عقلانیت، بازار، مدرنیته، یا پسامدرنیته، همۀ اینها را به سان فرایند در نظر می‌گیرد؛ یعنی [فرایند] عقلانی شدن، بازاری شدن، مدرن شدن، یا حتی پسامدرن شدن.


5. تفکر جامعه‌شناسانه دایماً بین دو موضع در رفت‌وآمد است: نخست، درگیری اجتماعی و عاطفی با موضوع مطالعه، و دیگری، بی‌طرفی نسبت به آن. این واقعیت که جامعه‌شناس به مطالعۀ انسان‌هایی مشغول است که همگی به هم وابسته‌اند، بدین معناست که خود او نیز جزئی از موضوع مطالعۀ علمی است و به همین دلیل لاجرم تا حدودی درگیر پژوهش و نظریه‌پردازیِ خود می‌شود. شناختی که در علوم اجتماعی شکل می‌گیرد در دل جامعه‌ای پرورده می‌شود که خود جزئی از آن است، و از آن مستقل نیست. از سوی دیگر، این درگیری غالباً مانعی است بر سر راه درک تمام‌عیار حیات اجتماعی؛ درکی که بتواند مشکلات دیرپای روابط انسان‌ها با یکدیگر را برطرف کند یا از آنها فراتر رود. به نظر الیاس دانشمند علوم اجتماعی باید بکوشد از مفاهیم احساسی و روزمرۀ زندگی انسان‌ها فراتر بنگرد و ”روشی برای دیدن“ پیشه کند که فراتر از اسطوره‌پنداری‌ها و ایدئولوژی‌های حاضر باشد، و غالباً کار جامعه‌شناس را ”در هم شکستن اسطوره‌ها“ می‌داند.


wedding feast


هیچ‌یک از این نگره‌ها منحصر به الیاس نیست، ولی نقطۀ قوت دیدگاه او ترکیبی است که میان دیدگاه‌های رایج در نظریه‌های اجتماعی مختلف ایجاد می‌کند. او مفاهیمی حساسیت‌برانگیز می‌سازد و رویکرد ویژه‌ای برای درک و پیاده‌سازی نظریۀ اجتماعی رقم می‌زند که می‌تواند اجزای گوناگون این نظریه را گرد هم آورَد.


کامل‌ترین کاربست نظریۀ اجتماعی الیاس دربارۀ تاریخ زندگی اجتماعی و روانی در غرب را می‌توان در فرایند متمدن شدن (1939) دید. محور تحلیل الیاس در این کتاب، تاریخ تحول درک مردم اروپا از خودشان به منزلۀ ”انسان‌های متمدن“ است؛ آن هم درست در حالی که در سراشیب سقوط به بربریت افتاده‌اند (از یاد نبریم که الیاس هنوز گسترۀ ابعاد این بربریت را به-تمامی ندیده بود). به باور او، شکل‌گیری ساختارهای روانی جوامع معاصر غربی و پویاییِ آنها مبتنی بر تصور و تجربه‌ای است که مردم این جوامع از ”تمدن“ دارند.


الیاس می‌گوید آنچه ما ”تمدن“ می‌دانیم متشکل  از منش یا ساختار روانی خاصی است که  در طول زمان تحول یافته و درک آن فقط از طریق بررسی تحولات اَشکال آن در گسترۀ روابط اجتماعی و ربط آن با این تحولات میسر است. او با بررسی آداب‌نامه‌های اروپاییان نشان می‌دهد که از اوایل قرون وسطی به بعد، هنجارهای حاکم بر خشونت، رفتار جنسی، کردارهای بدنی، عادات غذایی، آداب سفره، و شیوه‌های سخن  به‌تدریج پیچیده‌تر شده و همزمان بر گسترۀ شرم و حیا و دلزدگی افزوده شده است. ”در جامعۀ قرون وسطی، نظارت و محدودیت اجتماعی کمتر“ و به‌ویژه خشونت بیشتری ”بر رانه‌های حیات اِعمال می‌شد“، بنابراین گسترش فرایندهای متمدن شدن را باید از طریق ارزیابی مدیریت و مقررات حاکم بر خشونت و پرخاشگری در حیات روزمرۀ جامعه تحلیل کرد. به نظر الیاس، شبکه‌های روابط افراد روزبه‌روز متمایزتر و پیچیده‌تر شدند و محدودیت‌هایی که بر زندگی اجتماعی اِعمال می‌کردند بیش‌ازپیش درونی‌تر شد و مستقل از نهادهای ناظر و بیرونی به حیات خود ادامه داد، و این یعنی تبدیل فشارهای اجتماعی و بیرونی به الزامات درونی. بدین طریق سلوک انسان”عقلانی شد“، به خدمت اهداف بلندمدت درآمد، و محدودیت‌های اجتماعی بیش‌ازپیش درونی شد. این فرایند به باور الیاس، پیوند تنگاتنگی با فرایند شکل‌گیری دولت و انحصاری شدنِ نیروی‌های فیزیکی دارد.


نکته‌ای الیاس در تحلیل خود از نظر دور می‌دارد، تداوم پرخاشگری و خشونت در عین پیشرفت نسبی فرایند متمدن شدن است که نمونۀ بارز آن را در فاشیسم آلمان دیدیم. الیاس در نوشته‌های بعدیِ خود که بعدها اکثر آنها در کتاب آلمانی‌ها (1996) گردآوری شد به این مسئله می‌پردازد و احتمال می‌دهد که فرایند متمدن شدن و بی‌تمدن شدن همزمان ممکن باشد. به نظر او انحصاری شدنِ نیروها می‌تواند بسته به میزان کنترل ”ابزارهای خشونت‌ورزی“ در هر وضعیت، مایۀ تولید خشونت شود. همچنین در نوشته‌های بعدی، بر بی‌ثباتی ذاتی منش‌های تولیدشده برآمده از فرایند متمدن تأکید می‌کند و نشان می‌دهد به محض آنکه اوضاع جامعه بی‌ثبات، تهدیدآمیز و رعب‌آور می‌شود، مقررات و محدودیت‌های جاافتادۀ تمدن به‌سرعت فرو می‌ریزد. بااین‌حال، همچنان معتقد است رفتارهای توحش‌آمیز بشر را نیز باید در ارتباط با فرایند شکل‌گیری آداب و رسوم و احساساست اجتماعی بررسی کرد. آدابی که ما به عنوان انسان‌های متمدن در مقام دفاع از آنها  بر می‌آییم.


نقدهای مهم


1. نخستین نقدها به آثار الیاس ناشی از تقابل جدی میان دو جریان اصلی در تفکر اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی غرب است: از یک سو آنها که کمابیش تمام انسان‌ها را مشابه می‌انگارند، و از دیگر سو آنها که بر تمایز میان گروه‌های مختلف انسان‌ها تأکید می‌ورزند. دستۀ دوم نیز به نوبۀ خود به دو گروه دیگر تقسیم می‌شود: آنها که رویکردی یکزمانه دارند و تفاوت‌های موجود میان گروه‌های انسانی را در یک دورۀ معین زمانی بر می‌رسند، و آنها که نگره‌ای در-زمانی دارند و فرایندها را در طول زمان تحلیل می‌کنند و گاه ”توسعه‌باور“ نیز خوانده می‌شوند.


الیاس عموماً به دیدگاه آخر تعلق دارد و تفاوت‌ها در ساختار و آداب و منش جامعه را در طول زمان بر می‌رسد، ولی به همین دلیل، در تقابل با کسانی قرار دارد که بر مشابهت‌های انسان‌ها در دوران‌ها و فرهنگ‌های مختلف تأکید می‌کنند. به عنوان نمونه، هانس-پیتر دوئر، انسان‌شناس آلمانی که یکی از جدی‌ترین منتقدان الیاس است می‌گوید اگر بپذیریم که روابط جنسی انسان‌ها همواره تحت قواعد و مقررات اجتماعی و در انقیاد مجموعه‌ای منظمی از هنجارها بوده، بدین طریق همواره تمایز جهانشمولی میان حوزۀ عمومی و حوزۀ خصوصی بدن‌ها وجود داشته و قواعد اجتماعی با تمرکز بر حوزۀ خصوصی برپا شده است. به نظر دوئر، آنچه الیاس عدم قیدوبند بر امیال جنسی در قرون وسطی می‌نامد عملاً ناممکن است، زیرا الگوهای حاکم بر روابط خانوادگی در آن دوران، مستلزم حاکمیت دست‌کم شماری قاعده و هنجار بر رفتارهای جنسی بوده است. این بحث پایانی ندارد، زیرا معیار بی‌چون‌وچرایی برای ترجیح یکی از این دو رویکرد بر دیگری در دست نداریم. خود این بحثْ ناشی از تعین‌ناپذیر بودنِ روابط میان امر عام و امر خاص، و پیوستار و تغییر است.


2. تأکید الیاس بر ارتباط میان فرایند شکل‌گیری دولت و فرایند متمدن شدن به دو شیوۀ تحلیل مختلف می‌انجامد که یکی با دیگری بسیار متفاوت است: شیوۀ نخست شامل تأمل دربارۀ جنبه‌های متفاوت سازماندهی جامعه -سوای شکل‌گیری دولت- است که به فرایندهای متمدن شدن می‌انجامد. این جنبه‌ها شامل شکل زندگی خانوادگی، نظام باورهای مذهبی، و امثال اینها می‌شود و با تعمیم به ”تحولات ساختارهای اجتماعی،“ مؤلفه‌های حیات اجتماعی را تا شکل‌گیری انواع حکومت‌های سیاسی تحلیل می‌کند. شیوۀ دوم شامل بررسی ابعاد وحشیانه و بی‌تمدن شکل‌گیری دولت است، و قساوت و توحش موجود در بطن تمام دولت-ملت‌ها را تحلیل می‌کند: بررسی مسائلی نظیر استعمار و امپریالیسم، و شیوه‌هایی که دولت-ملت‌های غربی روابط متمدنانۀ خود را به فرهنگ‌های (به زعم آنها) ”بی‌تمدن“ و مردمانشان تحمیل کردند.


3. تأکید الیاس بر سرشت ناخواسته و برنامه‌ریزی‌نشدۀ تغییرات اجتماعی ممکن است ما را از مداخلات سازماندهی‌شدۀ قدرتمندان جامعه در فرایندهای متمدن شدن غافل کند. به عنوان نمونه، بسیاری از تاریخ‌نگاران اجتماعی غرب، تصویری از تاریخ اروپا پیش روی ما می‌گذارند که طی آن، گروه‌های مختلفی از وکلا، مفتشان، کشیشان، قضات، بازاریان، لشکریان، و امثال آنها، با نقش فعال خود به تاریخ شکل داده‌اند و در عین حال، شماری از نیروهای انتزاعی جامعه نیز انگیزۀ آنها بوده است. یکی ازمهم‌ترین دغدغه‌های کسانی که نظریۀ اجتماعی الیاس را به‌کار می‌بندند این است که چگونه باید میان فرایندهای متمدن شدن و تعرضات متمدنانه به این فرایندها تمایز گذاشت.

  برگرفته از وب سایت کتاب وب

 

  • رامتین کریمی
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • رامتین کریمی