کتاب هیچ دوستی یه جز کوهستان
معرفی کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
از استرالیا چنین توقعی نداشتیم!
در طول چند سال اخیر ، هیچ عملی از دولت استرالیا به اندازه رها کردن و زندانی کردن بیش از دوهزار مهاجر بی گناه و افسرده در اردوگاهها و زندانهای جزایر نائرو ومانوس منزجر کننده نبود. بیشتر این مهاجران برای بیش از 5 سال و حتی بیشتر در این جزیره محبوس و زندانی میشدند.
این خواست خدا بود که یکی از این مهاجران زندانی در این جزیره، یک روشنفکر کرد ایرانی بود. برای پی بردن به اقدامات وحشتناکی که دولت استرلیا با پناهجویان انجام داده است، لازم است اثر این روشنفکر مهاجر کرد را که شاهکاری منثور و روان است را بخوانید. این نویسنده کرد ایرانی کسی نیست جز بهروز بوچانی. کسی که به عنوان یکی از مهاجرین زندانی جزیره مانوس ، با توجه به استعداد شگرفش در نوشتن و تجربه بالای روزنامهنگاری اش اقدام به تالیف کتابی کرده است که فجایع مسیر مهاجرت و زندانی شدنش را به تصویر میکشد.
روایت بوچانی با داستان سفر دریاییش از اندونزی به استرلیا آغاز میشود. قایق حامل پناهجویان در آب واژگون و شروع به غرق شدن میکند، یک کشتی باری انگلیسی اکثر مهاجرین را از غرق شدن نجان میدهد. یکی از این مهاجرین سرگردان در دریا بهروز بوچانی نویسنده کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان است. پس از این اتفاق مهاجرین غیر فانونی توسط نیروی دریای استرالیا بازداشت میشوند.
بوچانی پس از نجات از غرق با استعاره زیر عمق خوشحالیش را در کتابش با ما سهیم میشود:
زندگی عشقش را به ما هدیه کرد
بهروز بوچانی : نویسنده کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان:
بهروز بوچانی سی و شش ساله و اهل ایلام، در دانشگاه تربیتمعلم تهران درسخوانده و کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرده است. بوچانی در مسیر استرالیا بعد از غرق شدن قایق مهاجران غیرقانونی به طرز معجزهآسایی از مرگ نجات یافت اما در ادامه توسط نیروی دریایی استرالیا دستگیر شد و او را همراه مهاجران دیگر به کمپی در جزیره مانوس فرستادند.
شروع داستان کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان:
چهار روز پس از تصمیم دولت مبنی بر انتقال مهاجرین به جزایر مانوس و نائورو ، مهاجرین به این جزایر رسیدند. مردان مجرد به جزیره مانوس هدایت شدند. بوچانی به عنوان یک مهاجر بی گناه شاهد فجایع انسانی زیادی در این جزایر و در طول مدت اقامتش بود.
در مانوس 400 مرد در زمینی با مساحت کمتر از یک زمین فوتبال زندانی شدند. در سرزمین مادری بوچانی تابش خوشید پوست انسان را نوازش میکرد اما اینجا در مانوس گرما و تابش خورشید چشمها را کور میکند. زندانیان مانوس بیشتر شبیه یک تکه گوشت در یک زودپر فلزی هستند. بوچانی در اتاق کوچکش همواره احساس خفگی میکند. پنکهها هوای گرم متعفن را به چرخش در میآورند. بوی متعفن حاصل از تعریق خشک شده و نفس بدبوی مردانی که پشت به پشت هم قرار گرفتهاند به مشام میرسد و تنگی نفس میآورد.
استعاره بوچانی از این شرایط:
آنقدر زننده است که آدم از اینکه جزئی از گونههای انسانی است خجالت میکشد
درباره جزیره مانوس : زندان بهروز بوچانی
جزیره مانوس از نگاه زندگی اجتماعی یک سلسله بندی سه گانه دارد. استرالیاییها، مردم محلی و زندانیها. افراد شاغل استرالیایی که در مانوس مشغول به کار هستند از زندانبانان سابق هستند که بوچانی بدون توضیحاتی آنها را حیوان وحشی خطاب میکند و به آنها لقب کرگردن را داده است.
تصوریر بوچانی از محلی هایی که آنها را پاپوس نام گذاری میکند کمی پیچیده است. آنها آزادترین مردمانی هستند که او در زندگی خود دیده است. فارغ از فشار و اجبار برای قبول و اجرای قوانین بی معنی و مفهوم. ( در مانوس بازی کردن ممنوع است). آن ها بازیگوش و بشاش هستند. لا اقل تا قبل از شورش در یکی از زندانها اینگونه بودند. شورشی که باعث درگیری بین زندانبانان و زندانیان شد. در این مقطع بود که مردم محلی به کمک استرالیایی های زندابان شتافتند.
در کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان چه میخوانیم؟
بوچانی در کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان زندگی زندانیان محبوس در مانوس را از طریق داستانپردازی با شخصیت های زندهای که نامها مستعار دارند به وضوح به تصویر میکشد. ما در کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان فقط نام واقعی کسانی از زندانیان مانوس را می خوانیم که در طول روایت بوچانی از زندان مانوس مردهاند. جوانانی خندان : حمید خضائی و غول مهربان رضا براتی : پناهجویان ایرانی که در مانوس مردند.
زندگی روزمره برای زندانیان مانوس از حضور همیشگی آنها در صفهای طولانی شکل میگیرد. برای غذا، توالت، دسترسی به تلفن ، سیگار و دارو. نفر اول تمامی صف ها مرد بدنام و مشهوری است که بوچانی او را در کتاب هیچ مردی به جز کوهستان، گاو خطاب میکند. کسی که ساعت ها در ابتدای صف های غذا می ایستد و منتظر شنیدن صدای برداشتن درب دیگ های غذا میماند.
استعارهای زیبا از بهروز یوچانی درباره زندانیان:
گاو تجسم ایدهآلی برای تعدادی از زندانیان مانوس است. فقط میخواهند بخورند و بخوابند و هیچ خواسته و آرزویی در سر ندارند.
یک رهبر ذاتی هم در مانوس وجود دارد یک مهندسی بلندپایه و محترم است که او را نخست وزیر صدا میزنند. میثم مخالف و دشمن او ، جزئیاتی از اینکه او چگونه پشت یک تانکر آب دزدکی مدفوع کرده است را برای مخطبانش بیان میکند و آنها را میخنداند. عزت و افتخار در مانوس مورد احترام قرار نمیگید و آنها اکثرا با اخلاقیات غریبه هستند. تحقیرها و فشارهای وارده بر این شخص محترم (نخست وزیر)، سرانجام او را در هم میشکند و او انتخاب میکند که به کشورش، ایران بازگردد.
این داستان ما را به قلب تفسیر بوچانی از مانوس می برد. مانوس یک سیستم کیواریشال است. جایی که اشکال مختلف ظلم یکدیگر را قطع میکنند. ظلم تصادفی نیست بلکه یک هدف است. زندانیان گروگان هستند و چنین آوارگانی همواره به سرنوشتی که توسط دولت استرالیا در انتظار آنهاست فکر میکنند.
مهمتر از همه، هدف این سیستم از منزوی کردن زندانیان، به جان هم انداختن آن ها در مبارزاتی روزانه برای بقاست. شرایطی که در نهایت باعث شکست روحیه آنها میشود. سیستم در اکثر موفق میشود.
بوچانی نه تنها یک نظریه پرداز اجتماعی است بلکه به عنوان یه بازجوی شخصی از خودش شروع به سوال و بازجویی میکند. او میداند که طبیعتا تنهاست. تنهایی برای او بزرگترین هدیه است. او همچنین میداند که برای زندگی در مانوس آفریده نشده است. هنگامی که یک جعبه کیک توزیع میشود، در حالی که دیگران مانند گرگ های درنده برای گرفتن یک کیک بالا و پایین میپرند، او عقب می ماند. او دلیل بزرگی برای زنده ماندن دارد. او با زنده نگه داشتن روحیه اش و با بهرهگیری از قدرت خلاقیتش عزم جدی برای نبرد با بی عدالتی دارد. او میخواهد آیندگان از این جریانات آگاه باشند.
اگرچه بوچانی هرگز به ما نمی گوید چرا از ایران گریخت، اما خود را فرزند جنگ توصیف میکند. او بیان میکند که به نیروهای استقلال طلب مسلح کردستان که درکوهستان ها اقامت داشتند ملحق شده بود، اما مدتی بعد پس از آنکه عقیده اش تغییر کرد و به این باور رسید که برای هر تغییری نیاز به یک اقدام سیاسی غیر خشونت آمیر است آنجا را ترک کرد.
سوالات زیادی توسط افراد مختلف از بوچانی درباره کتابش و زندگیاش شد. یکی از این سوالات این بود که آیا این اقدامات صلح جویانه او ناشی از عقلانیت و تفکر اوست یا ناشی از ترس او از سیستم؟
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان به این سوال، پاسخ میدهد. بوچانی مردی حساس و با روحیاتی ظریف است. بوچانی به ما میگوید که مانوس خود استرالیاست و این را یک ادعای پوچ و توخالی نمیبیند. همانگونه که ریچارد فلانگان اشاره میکند کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان احتمالا برجستهترین کتابیست که در طول چند سال اخیر چاپ شده است. او بیان میکند که میخواهم اعتقاد داشته باشم (میترسم که نداشته باشم) که ملت از این کتاب درس میگیرند، شرم را تجربه میکنند و اقدام میکنند.
«هیچ دوستی بهجز کوهستان» که در دسته آثار «سرگذشتنامه» قرار میگیرد، مشتمل بر دوازده فصل و عنوان فصلهای کتاب به این شرح است:
خرید کتاب هیچ دوستی جز کوهستان
1-زیر نور هراسانگیز ماه
2-کوهها و موجها؛ بلوطها و مرگ؛ آن رودخانه... این دریا...
3-قایق برزخ روایتگرِ حقایق هولناک
4-تاملات کشتی جنگی؛ گلشیفتهی ما واقعاً زیبا بود
5-قصهی جزیرهی کریسمس؛ پسر بیوطن روهینگیایی و تعقیب ستارهای در مسیر تبعیدگاه
6-کولیها میرقصیدند و جغدها تماشا میکردند
7-ژنراتور پیر، نخستوزیر و دخترانش
8-صف در حکم ابزار شکنجه، منطق زندان مانوس؛ گاو خوشحال
9-درخت شکوهمند انبه و غول مهربان
10-آواز جیرجیرکها؛ تشریفات اعمال خشونت؛ یک نقشهبرداری اسطورهای از زندان مانوس
11-گلهای شبیه بابونه، عفونت و سندرم زندان مانوس
12- در گرگومیش هوا که آسمان رنگ جنگ داشت
هیچ دوستی جز کوهستان ندارم
دانلود رایگان کتاب هیچ دوستی بجز کوهستان
موضوع کتاب هیچ دوستی بجز کوهستان
نقد کتاب هیچ دوستی بجز کوهستان
قیمت کتاب هیچ دوستی بجز کوهستان
- ۹۹/۰۲/۲۹